فرهنگ و هنر

بچه‌ها دوست دارند رمان‌ عاشقانه بخوانند

فرهاد حسن زاده خاطرنشان كرد: نظارت مانع نوشتن موضوعات كودك و نوجوان می شود و ادبیات را ناكارآمد می كند. او همچنین می گوید بچه ها دوست دارند رمان های عاشقانه بخوانند.

در مصاحبه با باراناخبر ، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان ، پس از اتفاقی که برای رومینا افتاد ، دختری 14 ساله از تالاشی و مرگ وی به دست پدرش ، درباره مسائل مربوط به دوران نوجوانی و نقش ادبیات در مورد پیشگیری از خشونت خانگی: ادبیات بخشی از این معضل است. جامعه ما نیاز به یک آگاهی جامع دارد که باید این آگاهی را از همه طرف به جامعه داد. رسانه های عمومی مانند رادیو و تلویزیون که از بودجه همان افراد استفاده می کنند ، باید دانش و بینش اجتماعی به مردم بدهند. و همچنین رسانه های مجازی مربوط به سازمان های دولتی و شهرداری ها. ادبیات برای کودکان و نوجوانان بخشی از این جامعه است و همه مسائل بر عهده ادبیات نیست.

وی افزود: ما در جامعه ای زندگی می کنیم که بیشتر نظارت و کنترل می شود ، از مهدکودک ها ، مدارس و دانشگاه ها گرفته تا محل کار و مراکز تفریحی و اینترنتی. اما ما هرگز از خود نمی پرسیم ، با وجود این همه کنترل از راه دور و نیرویی ، ما به چه نتیجه ای رسیده ایم؟ جامعه با این همه سیاست های راهنما کجا رفته است؟ اهمیت جهانی خانواده ها و رفتارهای خطرناک کودکان و نوجوانان ما کجاست؟ به عنوان مثال ، معتادان در مدارس ما چند سال دارند؟ یا سن فرار از خانه و خودکشی و درگیری های خانوادگی و شهری؟ همه اینها زنجیره ای است که بهم پیوسته است و از فرهنگی ناشی می شود که قصد بهبود خود را ندارد. ادبیات و ادبیات کودکان نیز بخشی از این زنجیره است.

حسن زاده تأکید کرد: ادبیات می تواند مشکلات نوجوانان را منعکس کند و در مورد درد صحبت کند. ادبیات و کتابهای داستان نه شفابخش است و نه مخرب. اما کسانی هستند که با حقیقت مخالف هستند و به بهانه ی باج خواهی مانع از بیان چنین واقعیت هایی می شوند. در بازی نوشتن ، از یک طرف ، نویسنده نشسته است و از طرف دیگر مخاطب. اول از همه ، نیاز به نویسندگان وجود دارد که در کار خود به این موضوعات بپردازند. اما جریاناتی وجود دارد که بر کارهای نویسندگان نظارت و مداخله می کند و این اثر را به بهانه اینکه کتاب بد دارد از بین می برد و بر مخاطب تأثیر منفی می گذارد.

نویسنده ادبیات کودکان و نوجوانان با بیان مشکلات و موانع نوشتن در مورد مسائل مربوط به نوجوانی ، اظهار داشت: اگر نهادهای فرهنگی از آثار واقع گرایانه حمایت نمی کنند که علناً درباره دردهای ملموس جامعه صحبت می کنند ، دست کم نباید آنها را بگیرند. آنها را از بین ببرید. ” چند بار کتابهای من برای رسیدگی به این مسائل از صفحه آزمایشی حذف شده است؟ نظارت بر کتاب ، ادبیات را به ادبیات منحصر به فردی تبدیل می کند که در آن همه چیز خوب و مثبت است. در حالی که رسالت ادبیات صحبت کردن در مورد هر دو زشتی و زیبایی است. در حقیقت ، تا زمانی که تاریکی و ابعاد آن را نبینیم ، سفیدی معنای اصلی خود را پیدا نمی کند. اگر فقط در داستان به کودک بگوییم که گرگ بد است ، او تا زمانی که ظاهر واقعی گرگ را به او ندهیم ، ایمان نخواهد آورد یا احساس خطر نمی کند. ماهیت این نوع ممیزی فقر ادبیات در مورد جوهره درک مفاهیم زندگی است. اگر این پیشگیری ادامه یابد ، به تدریج به یک هنجار تبدیل می شود و نویسندگان بدون اینکه خودشان احساس کنند به تدریج مطیع و مطیع می شوند و کارشان بدون مفاهیم واقعی زندگی باقی می ماند.

وی همچنین درباره تأثیر این موضوعات بر کودکان و نوجوانان اظهار داشت: وقتی نوجوانان مشکلات خود را در ادبیات وطن خود نمی بینند ، یا به آثار ترجمه شده یا رمان های چاپ شده برای بزرگسالان روی می آورند. خواندن رمان های دست ساز و سطحی اغلب کودکانی را که می خواهند وقت خود را صرف خواندن کنند ، پر می کند. وقتی چهره و سایه خود را در کتاب های نوجوان پیدا نمی کنند ، در جای دیگری به نظر می رسند که جبران ناپذیر است. همه ما می دانیم که بزرگسالی دوره انتقال از کودکی به جوانی است و در این دوره همه چیز در حال تغییر است و ثبات ندارد ، همه حواس و تحولات جسمی برای کودکان جدید و در عین حال عجیب است. حتی ساختار خانواده ایرانی ما به گونه ای است که فرزندان با خانواده خود رابطه خوبی ندارند و نمی توانند مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند. وقتی جایی نیست ، هیچ رسانه ای ، کتابی وجود ندارد ، هیچ کس به نگرانی های نوجوانان اهمیت نمی دهد تا آنها در آن پیدا شوند ، شرایط برای آنها دشوارتر می شود و جامعه باید پول زیادی بپردازد. مانند “رومینا” و بسیاری از اتفاقاتی که طی این سالها رخ داده است که ما از آن آگاه نیستیم. “رومینا” یکی از رویدادهایی بود که به نمایش گذاشته شد و جامعه نسبت به آن واکنش نشان داد ، اما رویدادهای زیادی شبیه رومینا است و هیچ کس از آن آگاهی ندارد.

فرهاد حسن زاده همچنین اظهار داشت: “ادبیات کودکان توسط کودکان نوشته نشده است و بزرگسالان آن را می نویسند ، بنابراین شکافی بین این وجود دارد و ممکن است بزرگسالان از نگرانی های کودکان آگاهی نداشته باشند.” وقتی به یک جلسه کودک می روم ، از خودم می پرسم ، اگر شما یک نویسنده هستید ، می خواهید در مورد چه چیزی بنویسید؟ درست همانطور که کودکان در مورد ژانرهای ترس ، رمز و راز و فانتزی صحبت می کنند ، در مورد عشق نیز صحبت می کنند و می خواهند رمان های عاشقانه بخوانند. این بدان معناست که آنها غیبت او را احساس کرده اند. این فراخوانی برای آگاهی است؛ کودکان این نسل باید داستان هایی از خود واقعی خود را بخوانند که یکی از آنها عشق است. البته داستانهای قوی ، غنی و تأثیرگذاری وجود دارد که اعتماد به نفس ، قدرت و امید را تقویت می کند. تجربه نشان داده است که ما از هر تابویی که ایجاد کرده ایم و حذف کرده ایم ، راه خود را پیدا کرده ایم. ما باید نظرات خود را تغییر دهیم. یک پل باید به جای سد ساخته شود. باید هنرهای دوست داشتن را به فرزندان خود بیاموزیم تا خشونت ، خشم و عصبانیت با عشق ، صلح و تحمل جایگزین شود. فکر می کنم با خواندن این داستان ها کودکان را با روح آشنا می کنیم ، روح آنها را تراشیده و آنها را برای آشنایی با جنبه های پنهان افراد آماده می کند. هرچه کودکان این داستان ها را بیشتر بخوانند ، نسبت به بحران های زندگی واکنش نشان می دهند.

وی افزود: کتابهای نوجوانان نه تنها توسط نوجوانان بلکه توسط بزرگسالان نیز باید بخوانند تا بتوانند دنیای نوجوانان را بهتر بشناسند. در طول این سالها ، من به راحتی و با جسارت در کار خود به این موضوع پرداخته ام. به عنوان مثال ، رمان “وجود” که عشق در آن پنهان بود. در “این وبلاگ تقدیر می شود” ، عشق برجسته ترین بود. این کتاب داستانی است در قلب جنگ ایران و عراق و در شهر آبادان برگزار می شود. داستان پسری نوجوان به نام “زال” است که قلب دختر همسایه را از دست داده است. اما خانواده این دختر به دلیل جنگ مجبور به مهاجرت شده و کلیدهای خانه آنها را به پسر تحویل داده اند. آنها فکر می کنند که جنگ به زودی پایان خواهد یافت و آنها باز خواهند گشت. از این طریق ، زال 30 سال صبر می کند تا آنها برگردند و کلید خود را برگردانند. در حقیقت ، مهم این است که او را عاشق خود کنیم. در این زمان مشخص نیست که وی پس از ترك پست خود چه خواهد كرد. یا در کتاب “بنفش کفش بنفش” ، که رابطه دوستی و همزیستی و دلتنگی را برای یک جفت کفش که یکدیگر را گم کرده اند ، دنبال می کند. یا سریال “عشق و آینه” که چند داستان کوتاه با یک موضوع عاشقانه دارد. “هندوها به شرط عشق” نیز خلاصه ای از طنز است که در آن نهاد خانواده را می بینیم و تأکید می شود که فقط عشق می تواند روابط را محکم تر کند. یک رابطه پدرانه و مادی گرا که می تواند به اندازه مو نازک باشد اما هرگز پاره نشود. در رمان “با من زیبا بنام” ما همچنین رابطه خاصی بین یک دختر و یک پدر مشاهده می کنیم که اگرچه زمان آنها را از هم جدا کرده است اما زیبا با پدرش را با عشق دوست می دارد و این عشق زیبا بهانه ای برای ادامه زندگی

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا