اجتماعی

روایت ایثار معلمی که پس از تصادف و با دستهای شکسته به مدرسه برگشت

در راه رفت و برگشت به مدرسه ، در محل کار در روستا تصادف کرد و با وجود شکستن دست و مرخصی پزشکی ، به مدرسه بازگشت و به دانش آموزان خود اجازه ترک تحصیل نداد. این داستان انکار خود معلمی است که وقتی می خواهیم در مورد نگرانی های او صحبت کنیم ، در مورد خودش صحبت نمی کند و به خدمات حمل و نقل کودک فکر می کند.

به گزارش باراناخبر ، سجاد احمدی مدیر مدرسه بلال حبشی روستای میرمنگه از توابع شهرستان هرسین کرمانشاه است و 14 سال سابقه تدریس در روستاهای منطقه دارد. وی در این مدرسه 13 دانش آموز دارد که هشت نفر آنها دختر و 5 نفر پسر هستند.

وی به مشکلات و مشکلات آموزش در طول کرونا اشاره کرد و گفت: کرونا بیش از یک سال است که رفت و آمد می کند و ما از مارس 1998 که تعطیل مدارس بود با مشکلاتی روبرو بودیم. ما چاره ای جز ابتلا به یک ویروس ناشناخته نداشتیم. کمی صبر کردیم اما بعد از چند روز دیدیم که دیگر نمی توانیم صبر کنیم. بنابراین ضد عفونی کننده ها و ماسک تهیه کردم و به روستا رفتم. بچه ها هم ترسیده بودند.

در طول روزهای کرونا ، این معلم به هر یک از پرورشگاه ها می رفت و به هر یک از آنها حدود نیم ساعت تا 45 دقیقه آموزش می داد و تکالیف را تعیین می کرد. وی ادامه می دهد: این روند هر روز ادامه داشت تا اینکه در راه رفتن و بازگشت به مدرسه در ماه مه سال 1999 تصادف کردم و هر دو دستم شکسته بود و من سه روز در بیمارستان بودم.

علی رغم تصادف ، وی تدریس را متوقف نکرد و با وجود داشتن مرخصی پزشکی ، بازگشت و به فرزندان اجازه ترک تحصیل نداد. از او در مورد رفتن و بازگشت به روستا با وجود شکستگی های دستش می پرسم و او می گوید: مکانی که می روم صعب العبور است. موتور همکارم را رها کردم ، نشستم ، رفتم و آمدم. با این حال ، ما سال گذشته مدرسه را تمام کردیم و بچه ها مشکلی نداشتند.

احمدی به تحصیل کودکان خارج از کشور در شرایط قرمز کرونا اشاره می کند و می گوید: “در سال تحصیلی جاری ، سه روز در هفته با آبی و نارنجی به روستا می رفتم و اکنون که وضعیت در فضای باز قرمز است ، من به بچه ها بده “من می دهم زیرا آنها نه اینترنت دارند و نه تلفن. این روستا مرز مشترک ایلام ، کرمانشاه و لرستان است و با شهر حدود 55 کیلومتر فاصله دارد. من قبلاً در روستا می ماندم و چند شب اقامت داشتم ، اما اکنون به دلیل تاج نمی توانم. در همین حال ، مردم وضعیت خوبی ندارند و چهار ماه از خشکسالی می گذرد.

از او در مورد ترک تحصیل بچه ها می پرسم که او جواب جالبی می دهد و او به من می گوید: ما همچنین یک تعادل معکوس داشتیم و یکی دو دانش آموز را که تحصیل را رها کردند جذب کردیم. دبیرستان 10 تا 15 مایل فاصله دارد و معمولاً 50٪ پسران و 90٪ دختران پس از کلاس ششم ادامه تحصیل نمی دهند و آخرین کلاس آنها ششم است.

من از این معلم در مورد خواسته ها و نگرانی هایش می پرسم. اما او در مورد خودش صحبت نمی کند و شاگردانش نگران هستند. وی گفت: “از آنها می خواهم كه خدمات حمل و نقل را برای كودكان فراهم كنند تا آنها را از و به روستای مجاور تحویل بگیرند.” در این حالت ، هم هزینه ها کمتر است و هم میزان ترک تحصیلات کمتر است.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا