با خروج غیرمسئولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان ، ایالات متحده همچنین تعادل موجود را بر هم زد و درگیری را تشدید کرد ، بی ثبات و آشفته شد. در هر صورت ، دیر یا زود او مجبور شد نیروهایش را از افغانستان بیرون بکشد. اما رویکرد تخریبی کشور نیز باید در جریان گفتگوهای بین افغانی در دوحه مورد توجه قرار گیرد. در طی توافق نامه امضا شده در سال 2019 ، تمرکز اصلی بر خروج ایمن نیروهای آمریکایی از منطقه بود تا ایجاد صلح و ثبات در افغانستان. عملکرد آمریکایی ها در این معامله طالبان را از نظر نظامی ، اجتماعی و بین المللی تقویت کرد. همچنین باعث تضعیف دولت مرکزی افغانستان شد. از آنجا که دولت مرکزی در مذاکرات حضور نداشت و طالبان وعده آتش بس به دولت مرکزی را ندادند ، تعداد زیادی از زندانیان طالبان از زندان ها آزاد شدند که این امر موجب تقویت آنها از نظر نظامی و روانی دولت مرکزی افغانستان شد. در ادامه این روند ، شاهد تضعیف روحیه نیروهای دولتی و تقویت نیروهای مخالف بودیم و می توان وضعیت فعلی را نتیجه این تحولات دانست.
وضعیتی که در صورت ادامه می تواند عواقب و هزینه های مختلفی برای کشورهای منطقه داشته باشد و شاید شکل گیری چنین وضعیتی یکی از اهداف ایالات متحده در پیگیری این خروج باشد. با این تصویر ، ما نمی توانیم چشم انداز روشنی برای آینده افغانستان تصور کنیم ، زیرا هیچ یک از نیروهای درگیر در افغانستان نمی توانند از یکدیگر پیشی بگیرند. نه دولت افغانستان قدرت کافی برای شکست طالبان را بر اساس پایدار دارد و نه طالبان که به دلیل پیشرفت های اخیر توانسته اند مناطق را تصرف کنند. زیرا از قدرت و ظرفیت لازم برای تسلط بر مناطق اشغالی در طولانی مدت برخوردار نیست و نمی تواند آن را ساماندهی کند. در ابتدا ، طالبان ساختاری دارند که در آن یک رهبر وجود دارد که نماینده ای برای مناطق مختلف اشغال شده تعیین می کند ، اما به قانون اساسی ، جامعه مدنی ، حضور مردم و انتخابات اشاره ای نمی کند. اگرچه ممکن است برخی از افراد در روستاهای دور افتاده چنین انتظاری از دولت نداشته باشند ، اما افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند در برابر طالبان مقاومت می کنند و جنگ در حال افزایش است.
تردیدی نیست که تعیین آینده افغانستان در برابر سالها رنج و بی ثباتی همچنان بر عهده مردم افغانستان است. ایران همچنین امنیت و ثبات را برای کابل به دلیل همجواری با افغانستان و مرزهای مشترک بسیار مهم می داند. اگر دولت مرکزی در کابل مستقر نباشد ، هیچ مسئولیتی بر عهده نخواهد بود و این می تواند مشکلات امنیتی زیادی ایجاد کند. علاوه بر این ، هجوم مهاجران از افغانستان و فشار بیکاری به دلیل وضعیت ایران ، مسائل بهداشتی ، هزینه های تحمیل شده از طریق یارانه به دولت و … مشکلات زیادی را برای ایران ایجاد خواهد کرد.
روشن است که درگیری و ادامه جنگ نمی تواند مشکل دو طرف را حل کند و آینده سیاسی روشنی را برای افغانستان ارائه دهد. طالبان یک جنبش روستایی مبتنی بر قومیت است که می تواند در دولت مرکزی شرکت کند. اما مطمئناً همه افغانها به طالبان تعلق ندارند و این گروه می توانند تنها بخشی از جامعه افغانستان را نمایندگی کنند. اگر طالبان می خواهند به این مهم دست یابند ، باید آن را از طریق آشتی و گفتگو بین افغانها دنبال کنند ، زیرا تجربه نشان داده است که جنگ ممکن است راه حل مشکل سیاسی افغانستان و تنها راه پیشبرد دستیابی به اهداف مطلوب سازش نباشد. .
310311