عمومی

«طالبان در ترور دیپلمات‌های ایران نقش نداشت»

حضور رسمی هیئت طالبان در تهران س questionsالات و دلایل بسیاری را در میان نخبگان و سیاستمداران کشور به جا گذاشت که به درستی پاسخ داده نشد.

به گزارش باراناخبر ، عبدالله گنجی ، مدیر مسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز خود نوشت: “مردم نباید تصور كنند تصویری كه دولت و رسانه ها طی 26 سال گذشته از طالبان ترسیم كرده اند با تصویری که دولت از این گروه دارد. ممکن است این تصویر دیروز باشد که تفسیر چهره طالبان امروز را دشوار می کند و تفسیر تصویر همچنان مخدوش است ، اما شورای عالی امنیت ملی و وزارت امور خارجه باید آسیب شناسی تصویر دیروز و وضعیت امروز را توضیح دهند. با این گروه ، منافع ملی ما یا شیعیان افغانستان است که با ملت صحبت کنیم و سکوت نکنیم ، فقط به این دلیل که آنها به ارتباط با یک گروه تروریستی متهم شده اند. دلیل اتصال مهم است: اگر این نبود ، ایالات متحده چند سال با این گروه مذاکره نمی کرد. حتی غربی ها مشتاق مذاکره با داعش و القاعده بودند ، اما به نظر می رسید که آنها مایل به انجام این کار هستند ، بیشتر به این دلیل که داعش و القاعده اعتقادی به قوانین بین المللی و مسئله دولت-دولت ندارند.

اما در مورد طالبان ، س manyالات بسیاری در ذهن ملت ما وجود دارد که من تا آنجا که من درک یا اطلاعاتی دارم ، برای نویسنده توضیح خواهم داد. س Theالات به طور کلی مربوط به شهادت دیپلمات های ایرانی در مزار شریف و شهادت شیعیان افغانستان است. این عقیده زمانی تقویت شد که ایران نیروهای خود را در مرزهای شرقی کشور مستقر کرد ، اما در مورد رهبری نیروهای مسلح در برابر حمله طالبان به افغانستان هشدار داد. از اینکه آیا رهبری اطلاعات مختلفی دریافت کرده است یا نه ، ما نمی دانیم ، اما نویسنده معتقد است که طالبان افغانستان نقشی در شهادت دیپلمات های ایرانی نداشته اند و جمهوری اسلامی معتقد است که کشتار آن عزیزان با هماهنگی اطلاعات یک سیستم سوم در مورد شهادت شیعیان افغانستان اگر هنر جمهوری اسلامی طالبان را به حرمت خون شیعی متعهد کند ، این هنر قابل تحسین است. البته ، طالبان بارها اعلام کرده اند كه به حرمت خون شیعه متعهد هستند ، اما آنها ادعا می كنند كه وقتی به جایی حمله می كنند و شخصی مقاومت می كند ، درگیر می شوند و شیعه یا سنی بودن مهم نیست ، اما فقط به این دلیل آنها شیعه هستند. آنها از رفتن امتناع می کنند.

حمله به منطقه شیعه نشین غرب کابل در زمستان سال 1373 و ورود از آنجا به کابل و شهادت عبدالعلی مزاری یا حمله به استان بامیان که منجر به اعلام کمک های مقام معظم رهبری شد ، ممکن است این نوع زمین خواری شهادت شیعیان به دلیل مقاومت بود و نه اتهامات تکفیری.

البته این بدان معنا نیست که ما همین اقدامات را توجیه کنیم و تصرف خانه و آوارگی مردم را توجیه کنیم ، اما می توان فهمید که کشته شدن و شهادت ناشی از عنصر تکفیر نبوده است. طالبان برخلاف داعش و القاعده مذاکره کننده هستند و این نشان می دهد که آنها به قدرت طلبی در جغرافیای افغانستان (نه در جهان اسلام) یا تقسیم قدرت در آنجا اعتقاد دارند ، در غیر این صورت مذاکره نمی کردند. آنچه امروز برای جمهوری اسلامی مهم است ، جابجایی جغرافیایی داعش از جهان عرب به افغانستان است. حضور داعش در افغانستان برای ما بسیار دشوارتر از حضور در سوریه و عراق است ، زیرا آنها دو مزیت نسبی در این کشور دارند ، اول زبان فارسی و دوم حجم بالای ترافیک از مرزهای شرقی ایران و دشواری کنترل دسترسی. آیا ایران طالبان را وزنی متقابل برای تهدید داعش می داند؟ اگر چنین هنری وجود داشته باشد ، قابل ستایش است.

برای ایران مهم است که حضور آمریکا در افغانستان برای طالبان ناامن باشد. اخراج ایالات متحده از افغانستان آرزوی حاج قاسم بود و اگر طالبان این مهم را انجام دهند ، منافع و امنیت ملی ما تضمین می شود.

البته ممکن است طالبان اهدافی داشته باشند که ما آنها را قبول نداریم ، اما اگر تماس با آنها داعش را تسخیر کند ، سلامتی شیعیان را تضمین کند و خواب راحت آمریکایی ها را محروم کند ، برقراری ارتباط ضروری است و دولت باید این کار را باز بگذارد. حضور نمایندگان طالبان در ایران نباید صرفاً برای پوشش ایالات متحده یا اینکه ما در افغانستان پایگاه داریم ، در نظر گرفته شود. اگر رابطه با طالبان به نفع ملی ما و شیعیان افغانستان است ، ما باید مسئولیت 27 سال گذشته را بر عهده داشته باشیم. از زمان تولد طالبان احتمالاً هیچ ارتباطی وجود نداشته است و ارتباطات در سالهای اخیر امکان پذیر بوده است. این مسئله باید برای مردم روشن شود و البته طالبان باید بدانند که اگر آنها به زور خواستار خشونت شوند ، هیچ وقت از طرف ایران پشتیبانی نمی شوند.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا