احیای برجام به شرط مهیا شدن مقدمات

سیاست خارجی هر کشور علی‌القاعده یک روند را شکل می‌دهد و رویکردی نیست که بتوانیم با آن به صورت نقطه‌ای برخورد کنیم؛ یک آغاز، فراز، فرود و تداوم دارد. کشورها به‌خصوص در روزگار کنونی ناچار به داشتن ارتباط با جهان خارج هستند و برای تنظیم رابطه، دستگاه‌هایی مانند وزارت امور خارجه مسئولیت مستقیم دارند که براساس منافع ملی روابط کشور را با جهان بیرون تنظیم می‌کنند. یکی از مشکلات جدی داستان سیاست خارجی در جمهوری اسلامی پس از انقلاب متاسفانه با یک علامت سوال در برابر این موضوع مواجه است که آیا سیاست خارجی با توجه به منافع ملی حرکت می‌کند و آیا چراغ راهنمای ما در این حوزه رسیدن به حداکثر منافع و قدرت ملی و تثبیت و افزایش پرستیژ ملی در میان دیگر کشورهاست؟ یکی از مشکلاتی که ما در این ۴ دهه با آن سروکار داشتیم، رقابت یا تقابل منافع ایدئولوژیک با منافع ملی بوده که تنظیم روابط خارجی را با چالش مواجه کرده است. در برخی زمان‌ها، منافع ایدئولوژیک و ملی همسو بوده یا حتی حوزه اشتراک حداقلی داشته و در نتیجه آن، سیاست خارجی دستاوردهای خوبی داشته است، اما در زمان تقابل و همسو نبودن، دچار مشکلات جدی در روابط‌مان بودیم و این موجب آسیب جدی به کشور شده است. داستان برجام یک موضوع جزیره‌ای نیست و کاملا با تنظیم رابطه ما با قدرت‌های بزرگ طرفین توافق هسته‌ای که ۴ عضو آن، عضو شورای امنیت هستند، مرتبط است. بنابراین می‌توان گفت که بحث برجام یک معادله بسیار پیچیده و نفس‌گیری بود که به‌عنوان مهمترین دستاورد دولت آقای روحانی در سیاست خارجی با اهمیت مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ یا حتی مذاکرات ملی شدن صنعت نفت، قابل مقایسه بود. احیای توافق هسته‌ای در پایان دولت دوازدهم موضوعی تمام شده بود و مذاکرات آن نیز انجام شده بود، اما متاسفانه با توجه به برداشت غلط اصحاب قدرت و بی‌توجهی به منافع ملی و دریافت اطلاعات غلط از سوی برخی که خیلی در پی منافع ملی نیستند، منجر شد این امر به نتیجه نرسد، به این امید که در دولت یکدستی که در سال ۱۴۰۰ در انتخاباتی بی‌رقابت به پاستور راه یافت، این روند را به نام خودشان ثبت کنند که این اتفاق به‌رغم گذشت یک‌ونیم سال صورت نگرفت و زمینه را برای افزایش تنش میان ایران و غرب به‌خصوص آمریکا فراهم کرد. در ۶ ماه گذشته و با توجه به اتفاقاتی که در داخل کشور رخ داد، می‌توان گفت که کشور ما در تمام این سال‌های پس از انقلاب این میزان تنش را در روابط با غرب تجربه نکرده بود. با این حال در مقطع فعلی می‌توان گفت با ابتکاری که در پکن رخ داد، تصمیم گرفته شد که به ۷ سال قطع رابطه ایران و عربستان پایان داده شود که یک اتفاق مهم بود و می‌تواند به زلزله‌ای در سیاست خارجی ایران تعبیر شود. این موضوع نباید فقط آثار داخلی و منطقه‌ای داشته باشد. با توجه به اراده پشت این تصمیم به‌رغم مخالفت بخشی از حاکمیت و نارضایتی جریان طرفدار اسرائیل، اگر از این اتفاق مراقبت شود می‌تواند به آغازی برای روند گام برداشتن به سوی توافق مجدد پیرامون موضوع احیای برجام تبدیل شود. سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران و تغییر لحن وی نسبت به همکاری با کشورمان نشان از این بود که در تهران توافقاتی صورت گرفته است و به نظر می‌رسد فعلا تصمیم برای برخورد با ایران از روی میز برداشته شود. پس از این تحول، موضوع توافق برای رفع تنش با عربستان را داشتیم که می‌توانیم آثارش را در روابط ایران با دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس و حتی مصر و اردن و مراکش پیش‌بینی کنیم که همه می‌تواند مقدمه‌ای برای احیای برجام باشد. بنابراین پیش‌بینی من این است که ما گام‌های اساسی را برای آغاز این روند برداشته‌ایم و اگر این مقدمات به درستی طی شود، در سال جاری می‌توانیم شاهد احیای برجام باشیم.

*منتشر شده در هم میهن

311311

دکمه بازگشت به بالا