درحالیکه ناظران داخلی و خارجی در تلاش هستند تا بدانند اشارات چند روز قبل رهبری به مباحثی مانند «نرمش قهرمانانه» و بدفهمی از آن در گذشته، «تقیه»، «انعطاف»، «دورزدن صخره» و اجتناب از تقابل با آن آیا تأثیری عملی در سیاست خارجی به طور عام و مسئله احیای برجام به طور خاص خواهد داشت یا خیر، واقعیت این است که ذهنیت منفی درباره امکان احیای برجام در ماهها و هفتههای اخیر رو به افزایش بوده است. شمار فزایندهای از ناظران که همیشه پیگیر بحث برجام بودهاند، اکنون بیشازپیش مدعی نبود امکان احیای برجام هستند و برخی به فکر یافتن طرحهای جایگزین افتادهاند.
جو سیاسی در غرب نیز تحت تأثیر اعتراضات پاییز گذشته در ایران و نیز ادعای حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین دچار تغییرات اساسی شده و افکار عمومی و رسانهها و مجالس کشورهای غربی دیگر مانند سال ۲۰۱۵ پذیرای رفع تحریمهای هستهای علیه ایران نیستند و چنین اقدامی در این دوره برای چهار دولت غربی هزینه سیاسی خواهد داشت.
در چنین شرایطی تأکید دولت بایدن بر اینکه «برجام در دستور کار نیست؛ اما مشکل تنها از طرق دیپلماتیک حلشدنی است»، موجب شده تا سیاست آمریکا «نه برجام، نه بحران» با هدف خارجکردن مسئله از فهرست مشغلههای متعدد بایدن خوانده شود. همزمان، از «توافق موقت» یا «کم در برابر کم» نیز سخن گفته میشود که ایران تاکنون با آن موافقت نکرده است؛ اما روشن است که اگر «نه برجام» عملی باشد، تضمینی برای «نه بحران» وجود ندارد و مشکل با توجه به افزایش سطح غنیسازی در ایران و وجود خطوط تماس بین دو طرف در سوریه و عراق و ماجراجوییهای اسرائیل میتواند از کنترل خارج شود. اجتناب از بحران را شاید بتوان دلیل مخالفت آمریکا با صدور قطعنامهای علیه ایران در جلسه آژانس در مارس گذشته دانست.
اکنون باید دید آیا در پی سخنان اخیر رهبری ایده جدیدی مطرح خواهد شد یا خیر. یکی از ایدههایی که ارزش بررسی دارد، بازگشت به مذاکره دو به دو با آمریکا مانند سال ۹۱ و رهاکردن ۱+۵ است. اینکه تحریمهای برجامی اکنون تنها از طرف آمریکا اعمال میشود، توجیه منطقی چنین مذاکراتی است.
۲۱۲۱