قرآن نیز به آن امر می کند و بر مشترکات تأکید دارد و پیروان ادیان اصلی باید خدا را عبادت کنند و با او شریک نباشند. شکی نیست که اصل ملاقات با دو رهبر مذهبی مهم است ، اما باید دید که چگونه از آن استفاده می شود.
من نمی دانم که این جلسه براساس درخواست کدام حزب یا با چه انگیزه ای پاپ آن را بنا نهاده است. برخی از متفکران ما در این باره صحبت کرده و در مورد موضوعات مختلف بحث کرده و در مورد پیشینه تاریخی بین این دو دین صحبت کرده اند که همه در جای خود مطلوب است.
روحیه جلسه خوب است ، اما جهانی سازی موضوع و تبلیغات برای آن باید توسط دولت عراق یا مردم عراق دیده شود و هر دو متفاوت هستند.
آیا این دیدار و گفتگو براساس اعتقادات مذهبی بوده است؟ حداقل عقاید مسیح و مریم یکسان نیستند.
آیا هدف از این جلسه برای درک دین نیست بلکه برای حل مشکلات مردم ، به ویژه پیروان ادیان است؟ هزاران مسئله بین مسلمانان و مسیحیان در کشورهای مختلف وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود.
آیا این دیدار در این زمان خاص توسط برخی قدرت ها و توجیه وضعیت سیاسی جهان ، به ویژه در مورد عراق ، برانگیخته شده است؟
آیا مردم کاتولیک مسیحیت همانطور که از مردم مسلمان به ویژه شیعیان عراق استقبال کردند و تقریباً سنگ بنای آن را گذاشتند و مدتها در مورد آن تبلیغ کردند ، از این دیدار در کشورهای مسیحی و حتی عراق استقبال کردند؟
آیا این جلسه یک جلسه جدی و اساسی نمادین بودایی است ، و اگر چنین است ، محتوای جلسه مورد بررسی قرار می گیرد؟
آیا این سفر به عراق یک سفر معمولی پاپ برای رسیدگی به وضعیت مسیحیان در آن کشور بود که می خواستند با رهبر شیعه ملاقات کنند؟ اگر چنین است ، آیا لازم بود این اقدامات شدید امنیتی و هزینه های بیش از حد انجام شود؟
شخصیت و پیشینه آیت الله گراند سیستانی برای همه روشن است و نحوه و شخصیت وی در امور برای همه مشخص است ، اما پیشینه پاپ چیست و در گذشته با چه کسی ملاقات کرده است و چه تأملاتی داشته و چه هدفی را دنبال می کند اکنون؟ همه اینها جای بحث دارد.
آیا آنها در این جلسه قول دادند یا سخنرانی آنها فقط یک توصیه بود و آیا پاپ پس از جلسه واکنش نشان داد و اظهار نظر کرد؟
پاسخ به این س questionsالات به زمان بیشتری نیاز دارد و گفتگوی چهل و پنج دقیقه ای آنها فرصت خوبی برای طرح مسائل بین دو دین نبود. طرح مسائل اجتماعی مدت زیادی طول کشید ، اما آیت الله سیستانی درباره فلسطین و جنگ و خونریزی هشدار داده است.
تابستان بسیار خوب اگر دیدار دو رهبر مذهبی براساس معنویت بین دو دین باشد ، اما برای بهره برداری سیاسی توسط سیاستمداران یا سیاستمداران ممنوع است.
این واقعیت که این دیدار در عراق در این زمان خاص برگزار می شود ، ممکن است معنای خاصی داشته باشد و باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر از منظر جهانی به آن نگاه کنیم ، در صحنه جهانی ، دولت جدید دموکراتیک ایالات متحده با آن شرایط خاص به قدرت رسیده است ، و اگرچه پارلمان عراق لزوم خروج نیروهای آمریکایی از خاک خود و .BA متمایل به آن نیست و به دنبال بهانه است. دولت تازه منتخب طرفدار آمریکا در عراق نیز در آستانه انتخابات پارلمانی جدید است. آیا این حضور می تواند به نخست وزیر عراق در این امور کمک کند؟
الكاظمی مظنون به كمك و مشاركت در ترور سلیمانی و ابومهند است. وی همچنین در تضعیف جیش الشعبی نقش دارد و به دنبال مهندسی انتخابات به نفع جریان خاصی است. وی تمام تبلیغات را برای ورود پاپ ایجاد كرد و به بغداد حمله كرد و برنامه هایی را برای وی ترتیب داد. بنابراین ممکن است که الکاظمی خواسته باشد از این برنامه استفاده کند یا خدمات خوبی به ایالات متحده کرده باشد. وی روز بعد دانشگاه آمریکایی را در بغداد افتتاح می کند که به گفته رئیس آن مانند یک شهر است.
همچنین ، اگر کلیپ رقصیدن شمشیر عظیم در سلام و احوالپرسی پاپ را دیده اید ، که به نظر من برای یک ملت متمدن مانند عراق توهین آمیز بود ، مشخص نیست که الکاظمی می خواهد چه پیامی را به یک رهبر مذهبی برساند. آیا منظور او این است که می تواند در اینجا در مقابل رقصیدن شمشیری که برای ترامپ در عربستان انجام شد ، روی آن حساب کند؟ آیا این طرح برای یک رهبر مذهبی و سکوت پاپ در برابر او با ملاقات با آیت الله سیستان که در آن به طور گسترده ای گسترش یافته مطابقت دارد؟
همچنین ، اگر کلیپی از بوسه شدن پاپ توسط صهیونیست ها و یک خانواده قدرتمند و ثروتمند دیده اید ، در این صورت خلوص این دیدار را در قالب دو رهبر مذهبی و ترس از سادگی و صداقت رهبر شیعه در صورت سو ab استفاده سو ab استفاده خواهد کرد.
اما در ایران ، تحلیلگران نوشته اند كه اگر تأكید بر ارتباط صمیمانه و علمی بین مذاهب باشد ، بسیار خوب است ، اما اگر آنها بخواهند از آن بهره برداری سیاسی كنند ، اشتباه است.
البته همانطور که شعار جمهوری اسلامی پایان دادن به ظلم و ستم بر همه مظلومان جهان به ویژه مردم فلسطین و جلوگیری از جنگ است ، آیت الله سیستانی نیز آن را توصیه کرده است. اما اگر منظور آنها توضیح سیاست خود برای دولت عراق و توصیه آن به جمهوری اسلامی باشد ، به نظر می رسد تغییر نیز مشابه است. این ایران است و حداقل باید اعتراف کرد که در سیاست های سیاسی اسلام قرائت های مختلفی وجود دارد و قرائت های امام خمینی (ره) و جانشین وی ممکن است با آنچه آیت الله فکر می کند متفاوت باشد. از نظر سیاسی ، اختلافات زیادی بین ایران و عراق وجود دارد و می توان گفت که ایران حداقل 8 سال در دفاع از کشور با تمام قدرتهای استکباری جنگید و عراق 8 سال توسط آمریکا اشغال شد. ایران اکنون یک قدرت منطقه ای است و عراق هنوز در حضور نظامی آمریکا غرق است.
و اینکه برخی افراد از کرامت و سکوت آیت الله سیستانی در امور سیاسی و اجتماعی یاد می کنند ، و اینکه او ارتباط چندانی با سیاست ندارد و مشغول کار خود است ، با فرض صحت آن ، و با آن مسخره می کنند جمهوری اسلامی نیز چنین نیست تعدیل شده. آنها از یک اسلام منزوی دفاع می کنند و سیاست را به سیاستمداران می سپارند. همان چیزی که مسیحیت ناگزیر ادعا کرد و به واتیکان ختم شد و این همان چیزی است که استکبار جهانی چهل سال از ایران اسلامی خواسته است و برخی از افراد داخل آن را با لباس های مختلف مرتبط می کنند.
باید دید چه عواملی باعث انگیزه کسانی می شود که این نوع تفکر را زیاد و اغراق می کنند. البته این بدان معنا نیست که حاکمان در ایران کار درستی انجام می دهند و سیاست مدیریتی آنها درست است. اما به نظر می رسد استراتژی آیت الله همان چیزی است که در جمهوری اسلامی ایران اتفاق می افتد ، گرچه ممکن است در این استراتژی اختلاف نظر وجود داشته باشد.