مسجد و پایگاه بسیج، الگوی تربیتی شهید صدرزاده

شهید صدرزاده، چون خودشان در فضای تربیتی مسجد رشد کرده بودند سعی می‌کرد نیاز مخاطب را درک کند و اگر با قشر نوجوان و کودکان کار می کرد، برایشان برنامه‌ای داشت.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه گفتگوی ویژه خبری درباره تقریظ‌های رهبر انقلاب بر دو کتاب از زندگی شهید صدرزاده، با چند تن از پیشکسوتان فرهنگی به گفتگو پرداخت.

مجری:: فردا در روز جهانی مساجد اولین آئین ملی تکریم از فعالان مساجد و البته پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با محوریت مسجد جمکران برگزار می‌شود. قرار است در این مراسم از دو تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب‌های سرباز روز نهم و اسم تو مصطفی است رونمایی شود، کتاب‌هایی که شخصیت اول این کتاب‌ها اقای مصطفی صدرزاده است. در گفتگوی ویژه خبری امشب همراه سه میهمان برنامه به تحلیل این موضوع خواهیم پرداخت، پیوند شهید صدرزاده با مسجد به عنوان هسته مقاومت، در استودیو برنامه حاج آقا بهرامی از پیشکسوتان فعالیت فرهنگی در مساجد هستند و سال‌ها هم محل و هم نفس شهید بزرگوار صدرزاده بودند، از مشهد هم آقای جمال یزدانی نویسنده و پژوهشگر با ما در ارتباط هستند و تا دقایقی دیگر هم سرکار خانم وزیرلو پژوهشگر به جمع ما اضافه خواهند شد. در ابتدا گزارشی ببینیم.  در آستانه رونمایی از پینوست‌های رهبر انقلاب بر دو کتاب از شهید صدرزاده می‌خواهیم در این برنامه در آستانه روز جهانی مساجد راجع به این پیوند صحبت کنیم.

بهرامی: سلام خدمت تمام بینندگان عزیز، بنده این افتخار را داشتم که در کنار جوان خوب و شایسته سرزمینم بخشی از عمرم را گذراندم و به تمام دقایقی که در کنار این انسان بزرگ، جوان فرزانه و فرهیخته سرزمنیم بودم افتخار می‌کنم.

سوال: رهبر معظم انقلاب اسلامی وقتی درباره شهید مصطفی صدرزاده صحبت می‌کنند می‌فرمایند که اصلی‌ترین محیط تربیتی مصطفی مسجد امیرالمومنین محله کهنز شهریار است یک هسته مقاومت، برای این که برویم مستقیما سراصل مطلب، به ما بگویید مسجد امیرالمومنین محله کهنز شهریار چه چیز‌هایی به آقای مصطفی صدرزاده داد؟
بهرامی از پیشکسوتان فعالیت فرهنگی در مساجد: ما سال ۷۴ به کهنز آمدیم، ۲۵۰ پاسدار بودیم منازل ملکی را سپاه ساختند و به پاسداران واگذار کردند، ۲۵۰ پاسدار که ۵۵ پاسدار ما خانواده شهید بودند یعنی تقریبا از هر ۵ خانواده، یک خانواده خانواده شهید بود در بین ما خانواده دو شهید، سه شهید عموم بچه‌هایی که آمدند در کنار هم قرار گرفتیم جانباز جنگ بودند و عمرشان در راه دفاع از این سرزمین، جوانی شان در راه دفاع از این سرزمین و سلامتشان در راه دفاع از این سرزمین گذاشته بودند این‌ها فرزندانی داشتند فرزندانی که در این شکل خانواده تربیت شده بودند که مصطفی هم یکی از همان‌ها است، این بچه‌ها در کنار هم قرار می‌گرفتند نوجوان‌های ما که در این خانواده تربیت شده بودند امروز در کنار یک خانواده بزرگ قرار گرفته بودند یعنی به هر همکار پدر که نگاه می‌کردند می‌دیدند جانباز است و به هر همسایه‌ای که نگاه می‌کردند می‌دیدند خانواده شهید است این در روحیه بچه‌های ما خیلی تاثیر گذاشت خصوصا در شهید مصطفی، شهید مصطفی در یک محله‌ای با این خصوصیات با خصوصیت انسان‌هایی که تمام زندگی شان را برای اسلام و دین خدا گذاشته بودند خوب این در شخصیت این جوان تاثیر گذاشت، در شخصیت تمام بچه‌های ما تاثیر گذاشت.

سوال: از چندسالگی در محله کهنز و مسجد امیرالمومنین این محله آمد و شد داشتند؟
بهرامی: تقریبا از ۱۳ سالگی آمدند و در محله ما ساکن شدند.

سوال: در چندسالگی به شهادت رسیدند؟
بهرامی: در ۳۰ سالگی

سوال: پس ما باید یک مسیر ۱۸ ساله را بررسی کنیم.
بهرامی: بله محله ما فضا برای عبادت نداشت، خداوند متعال روزی ما کرد زمینی رسید زمینی که مزرعه‌ای بود عزیزی آمد این را وقف کرد بعد از آن قبل از این که ما مسجد را شروع به ساخت کنیم پایگاه بسیج در خود شهرک درست کردیم و بعد مشغول ساخت مسجد شدیم، در ساخت این مسجد من خاطرم است کاملا بی بضاعت بودیم و تمکن مالی که نداشتیم مسجد را با هزار تومان هزارتومانی که از مردم جمع کردیم ساختیم و در این جمع کردن شهید صدرزاده با این که سن کمی هم داشت مدام در کنار ما بود.

سوال: سوال را از این جهت پرسیدم که ما در محلات مساجد مختلف داریم با ارقام و اعداد متفاوت، خانواده‌ها وقتی فرزندشان را راهی مسجد می‌کنند، می‌خواهم ببینم که چقدر باید آشنا باشند به قدرت مسجد در تربیت و مشی اجتماعی فرزندشان؟ شهید صدرزاده چه چیز‌هایی از مسجد گرفت که آن را چنین تربیتی داد که برای دفاع از انقلابش، دفاع از هموطنش راهی کند؟
بهرامی: ما وقتی مسجد را شروع کردیم عرض کردیم کاملا بی بضاعت بودیم به لحاظ مالی، من خاطرم است پادگانی داشتیم دیوارش عقب نشینی داشت طول این دیوار طول زیادی داشت، ما این آجر‌های آن دیوار خراب شده را آوردیم نزدیک مسجد آن‌ها را کمپرس کردیم بعد خانوادگی نذر می‌کردیم که آجر پاک کنیم آماده کنیم برای کار بنا‌ها و عجیب این جا است که نوجوان‌های ما هم در کنار ما مثل شهید مصطفی، مثل شهید آژند که شهید شد، شهید عفتی ما و همه نوجوانان که در کنار ما بودند خانوادگی در کنار هم برای مسجد آجر پاک می‌کردیم این در روحیه انسان تاثیر می‌گذارد خودش یک کار جهادی است، در زمانی که مسجد را شروع به ساخت کردیم بعد از مدتی توصیه‌ای مولای ما امام علی (ع) دارند در وصیتنامه شان به امام حسن (ع) می‌فرمایند قلب جوان مثل یک زمین بکر است هر کس در این زمین بکر اقدام به زراعت کند این زمین از آن او خواهد بود امروز استکبار دارد این کار را انجام می‌دهد در نسل‌هایی که در زمین زندگی می‌کنند.

سوال:، چون شما سال‌ها در کنار شهید صدرزاده بودید در این زمین بکری که اشاره می‌کنید در وجود آقا مصطفی مسجد چه کاشت؟
بهرامی: ببینید یک تعداد انسان شجاع و نترس که جنگ را پشت سر گذاشتند یک نوجوان در کنار این انسان‌های شجاع و نترس مشغول زندگی است کم کم از خاطرات آن‌ها که درباره جنگ تعریف می‌کنند ذره ذره شجاعت در جان بسیاری از جوانان ما تزریق شد ما در دفاع از حرم نزدیک به سی جوان در دفاع از حرم داشتیم ۷-۸ -۱۰ تا از این جوان‌ها مجروح شدند، دو تا از این بچه‌ها جانباز شدند ما قطع نخاع داریم، قطع عضو داریم، سه شهید تقدیم کردیم این به واسطه انتقال این روحیه‌ای است که از این بچه‌های دفاع مقدس به نسل بعد منتقل شد و مصطفی به نحو احسن این تربیت شجاعت را از بزرگتر‌هایی که در کنارش بودند گرفت و چقدر زیبا درسی را که گرفت پس داد.

سوال: پس تربیت، شجاعت، نترسی، روحیه جهادی، هزاران ویژگی که حتما در صحبت‌های آینده شما به آن برمی خوریم، آقای یزدانی به جمع ما اضافه شدند نویسنده و پژوهشگر در استودیوی مشهد ما را همراهی می‌کنند، سلام بر شما، تحلیلی دارید بر مدل تربیتی آقا مصطفی صدرزاده و از یک جریان غیررسمی صحبت می‌کنید، در پایگاه‌های بسیج، در هیات، در مسجد، یک چند فصلی از البته منسجم از ویژگی‌های این مدل بفرمائید که می‌شود از این مدل در تربیت اجتماعی، در تربیت فردی فرزندانمان استفاده کنیم با تکیه بر قدرت مسجد.
یزدانی نویسنده و پژوهشگر: سلام بر شما و مردم عزیز ایران و خدمت حاج آقای بهرامی که کاش من در استودیو بودم و دست آقای بهرامی را می‌بوسیدم و مربیان گمنام تربیتی که در پایگاه‌های بسیج، مساجد و هیات‌ها در بیش از چهار دهه گذشته قهرمان و قهرمانانی برای جامعه ایرانی تربیت کرده اند که ما امروز در حوزه‌های مختلف زندگی مان مدیون آن قهرمانان هستیم این را به عنوان عضو کوچکی از جامعه علوم انسانی کشور در دانشگاه در واقع آرزویم بود که این اتفاق می‌افتاد، خاضعانه از این که امثال شهید صدرزاده‌ها را تقدیم تاریخ ایران کرده اند ممنونم. از ویژگی‌هایی که در این الگوی تربیتی که خود صدرزاده در مسجد و پایگاه بسیج مشغول است این است که خالصانه و گمنامانه در خدمت مردم است این به نظرم خیلی واضح است، ما در کرونا این مسئله را به وضوح دیدیم که بچه‌ها در آن واحد که خطرات جانی برایشان داشت بدون منت وارد عرصه خدمت رسانی به مردم شدند، برایشان هم فرقی نمی‌کند که کدام سطح از مردم باشند به خصوص در این حوزه‌ها همه مردم مسلمان ایران خانواده آن‌ها محسوب می‌شوند و آن‌ها حاضر هستند از زندگی شان، وقت و آبرویشان و مالشان بزنند برای این که بتوانند حال مردم ایران را بهتر کنند، آن‌ها را به سمت یک زندگی بهتر حرکت بدهند این به نظرم خیلی نکته مهمی است ببینید در همین آشوب‌های سال گذشته که شاید بگوییم بزرگترین جنگ جهانی مجازی را ملت ایران پشت سر گذاشته و اتفاقا ما روایت یک حماسه را با آن مواجه هستیم چه کسانی مدافع حریم خانواده ایرانی بودند در این هجمه ترکیبی در کف خیابان و در کف فضای مجازی؟ جز همین بچه‌های پایگاه‌های بسیج، مساجد و هیات‌ها و نمونه بارزش را ما شهید عجمیان می‌توانیم نام ببریم؛ بنابراین این در خدمت مردم بودن، در خدمت خانواده ایرانی بودن، در خدمت ارزش‌ها و هویت ملی حتی ایران، ارزش‌ها و هویت تاریخی و دینی ملت ایران به نظرم مهمترین ویژگی است که در این الگو‌ها قابل رویت است، به شدت پایگاه‌های بسیج خانواده محور هستند، حرکت هایشان خانواده محور است و اگر ما به دنبال تقویت عنصر خانواده هستیم حتما باید بتوانیم روایت جدی را از پایگاه‌های بسیج و مساجد خودمان به مخاطب عمومی عرضه کنیم.

سوال: نکته بسیار مهم را اشاره می‌کنید و آن خدمت خالصانه و مهمی است که تربیت مسجد به افرادی که در این محیط تربیت می‌شوند می‌دهد از جمله شهید بزرگوار شهید صدرزاده، ما می‌خواهیم مصداق از حاج آقا بهرامی بگیریم ببینیم که شهید صدرزاده در طول زندگی اش و تربیتش در مسجد امیرالمومنین شهریار کجا‌ها یک خدمت خالصانه را داشته، احترام به خانواده و آن چیزی که برای ما به عنوان تربیت مسجدی، تربیتی که آقای یزدانی اشاره به آن می‌کند که به عنوان یک راس مهم در یک مسیر است حائز اهمیت است؟ کدام دوره و چه زمانی؟
بهرامی: به یک نکته اش اشاره کنم خیلی شیرین است، من مسجد نیمه کاره بود قرار بود از اصفهان برای ما کاشی بیاورند آن شخصی که از اصفهان کاشی می‌آورد گفت من ۵ و نیم صبح کنار مسجد به شما کاشی تحویل می‌دهم ایستاده بودم، مصطفی آن موقع منطقه بود، دیدم از یک فاصله‌ای یک نفر دارد می‌آید دیدم مصطفی است، ۵ و نیم صبح آمد و در آغوشش کشیدم و خوشامد به او گفتم و گفتم این موقع صبح، گفت خوب دو ساعتی است که رسیدم، گفتم خوب می‌رفتی خانه، چرا نرفتی خانه؟ گفت که دلم نیامد همسرم را بیدار کنم، یک دوساعتی است در کوچه‌ها دارم قدم می‌زنم دلم نیامد مزاحم خواب همسرم شوم به شوخی به من گفت وقتی من شهید شدم این را تعریف کن، مردم ایران شاهد باشند و روحش هم شاهد باشد که من این قصه شهید مصطفی را تعریف کردم، یعنی آدمی که دلش نمی‌اید زنگ بزند همسرش را از خواب بیدار کند از سوریه به مرخصی آمده بود، این اخلاق یک اخلاق خاصی است که خدا به این جوان شایسته ما هدیه کرده بود.

سوال: احترام و تعهد به خانواده
بهرامی: بله مصطفی نسبت به دست بوسی بزرگتر‌ها شوق عجیبی داشت الان بچه‌ها که تربیت شده کنار این جوانان هستند یکی از خصوصیاتشان دست بوسی بزرگتر‌ها است، ما به مال خیلی علاقمند هستیم ما آدم‌ها خیلی هایمان سخت از مال دنیا می‌گذریم، یک استخر ایشان داشت آمد روزی مسجد گفت فلانی استخاره کن من می‌خواهم این را بفروشم، استخاره گفتم نمی‌خواهد نفروشید هم خودتان استفاده می‌کنید هم دیگران استفاده می‌کنند، یکی از کار‌هایی که می‌کرد اتوبوس اجاره می‌کرد بچه‌های فقیر و کودکان کار را جمع می‌کرد به استخر می‌برد مربی برایشان می‌گذاشت و لباس برایشان تهیه می‌کرد یک توجه عجیب مثلا لباس تهیه می‌کرد می‌آورد بچه‌ها را در فضای کشتی می‌گفت من تمام هزینه هایش را می‌دهم این بچه‌ها بیایند ورزش کنند، توانش را که ندارند، آدم با یک اخلاق به این شکل گفتم این استخر خوب است این را نگهدار، به من گفت من هیچ علاقه‌ای به این دنیا ندارم فاطمیون به من ماهی یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق می‌دهد من و زن و بچه ام را تا زمانی که زنده هستم کفایت می‌کند، قرآن باز کردم این آیه آمد، مردانی که هیچ چیزی از یاد خدا آن‌ها را باز نمی‌دارد، دیدم مصداق بارزش در مقابلم ایستاده، استخر را فروخت از مال آن استخر اگر شما چیزی دیدید خانواده اش هم دیدند، ۲۰ میلیون تومان یک چک از آن امانت دست پسر من مانده بود که بعد از شهادتش نقد کردیم به خانواده اش دادیم، نه فقط در شجاعت، در گذشت جان خودش بلکه در گذشتن از مال دنیا که خیلی سخت است یک انسان نمونه بود برای همین آقا فرمودند فتح الفتوح این انقلاب این جوانان هستند.

سوال: نکته‌ای اشاره کردید، ما روایت‌های مختلفی را از شهید صدرزاده راجع به انس و ارتباطش با جوانان، نوجوانان و کودکان حتی شنیدیم اجازه دهید ارتباطی بگیریم با خانم وزیرلو پژوهشگر و نویسنده کتاب سرباز روز نهم، سلام بر شما، شما هم پژوهشگر و هم نویسنده کتابی هستید که شخصیت اول آن آقای مصطفی صدرزاده هستند، با توجه به روایتی که حاج اقا بهرامی تعریف کردند و البته روایت‌های مختلفی که راجع به ارتباط آقا مصطفی صدرزاده با جوانان و نوجوانان و انس و محبتش به این گروه سنی است به ما بگویید که در این ارتباط‌ها این شهید بزرگوار چه باید و نباید‌هایی را در نظر می‌گرفته که این قدر ارتباطات شیرین و عمیق بوده است.
خانم وزیرلو پژوهشگر و نویسنده: شهید صدرزاده، چون خودشان در فضای تربیتی مسجد رشد کرده بودند با انواع و اقسام فعالیت‌هایی که می‌شد آن جا انجام داد در مسئولیت‌های مختلف اشنا بودند و سعی می‌کردند که نیاز مخاطب را درک کنند مثلا اگر قرار بود که با قشر نوجوان و کودکان کار کنند اگر در فضای تربیتی مسجد می‌خواستند برایشان برنامه‌ای داشته باشند مثلا برنامه کتابخوانی اگر داشتند کنار این کتابخوانی سعی می‌کردند به نیاز‌های دیگر بچه‌ها هم پاسخگو باشند مثلا بعد از کتابخوانی برایشان کارتون می‌گذاشتند همه بچه‌ها پشتی‌هایی که اطراف بود را زیرسرشان می‌گذاشتند و دراز می‌کشیدند و کارتون نگاه می‌کردند یک بستنی هم برایشان می‌خرید می‌گذاشت که مثلا آن روز به آن‌ها خوش بگذرد یعنی فقط صرفا به آن کاری که داشت انجام می‌داد بدون توجه به نیاز‌های دیگر فکر نمی‌کرد سعی می‌کرد که نیاز‌های دیگرشان را هم برطرف کند و سعی می‌کرد در بچه‌ها ارتباطش با نوجوانان آن نقطه مثبتی که آن‌ها دارند را شاید مثلا هر کدام از بچه‌ها اگر می‌توانستند صد باشند مثلا ده درصد نقطه مثبت داشتند، بیست درصد داشتند، ولی آن قدر آن ده یا بیست درصد را شهید صدرزاده بزرگ می‌کرد که خود آن بچه‌ها هم باعث می‌شد که احساس این را داشته باشند که نقطه اشتراکاتشان بیشتر است و با هم صمیمی‌تر هستند.

سوال: شما زمانی که تعریف می‌کردید ایشان به نشان تائید و البته یادآوری آن روز‌ها و صحنه‌هایی که شما تعریف می‌کنید سر تکان می‌دادند، می‌خواهیم راجع به این موضوع بیشتر صحبت کنیم مخصوصا نکته‌ای که اشاره کردید و بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب این که جوانانی که برای تحقق ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب بی تاب و بی قرار هستند فتح الفتوح هستند و مصداق‌های فتح الفتوح هستند صحبت کنیم، اما اجازه بدهید که همانطور که اشاره کردیم فردا مراسم رونمایی از دو تقریظ رهبر معظم انقلاب بر دو کتابی است که شخصیت اول آن آقای مصطفی صدرزاده این شهید بزرگوار است، رئیس کتابخانه ملی ایران راجع به اهمیت و جایگاه این تقریظ نویسی‌ها صحبت کردند.

حاج آقا بهرامی بنیان گذار فقید جمهوری اسلامی ایران جمله‌ای دارند که رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی هایشان و در دیدارهایشان با جوانان و بخش‌های مختلف آن را تکرار می‌کنند و آن هم همین جمله‌ای است که شما به بخشی از ان اشاره کردید، جوانانی که برای تحقق ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب بی تاب و بی قرار هستند فتح الفتوح انقلاب هستند مصداق و مثال‌هایی که می‌توانید از شخصیت آقا مصطفی برای ما بزنید که او را بی تاب انقلاب می‌کرده است.
بهرامی: تشکر کنم از این کار پسندیده‌ای که نویسنده کتاب انجام دادند سرکار خانم انصافا جای تقدیر دارند ممنون هستم که بسیاری از شخصیت‌های قابل وصف شهید صدرزاده را مکتوب کردند که مردم ما بتوانند از آن استفاده کنند، واقعا جای تقدیر و تشکر دارد.
الان بعد از آن فرموده رهبر معظم انقلاب، خیلی از جوانان به مسجدما مراجعه می‌کنند بعد از آقا مصطفی می‌پرسند من عرضم این است که آقا مصطفی را بردارید با خودتان ببرید، تعجب می‌کنند کجا ببریم؟ میگم آقا مصطفی یک مشی زندگی است، مشی زندگی یک انسان خالص و یک فدایی انقلاب است، انسانی که تمام وجودش فدای انقلاب است این را بردارید با خودتان ببرید و به نوعی تبدیل به شهید مصطفی صدرزاده شوید و در محله زندگی تان تلاش کنید مشی زندگی شهید صدرزاده را داشته باشید که ما بتوانیم این جریان مبارزه با تهاجم فرهنگی را توسط تمام جوانانی که از این شیوه استفاده می‌کنند از مشی شهید استفاده می‌کنند را داشته باشیم.

سوال: یک نکته‌ای الان اشاره می‌کنید خیلی حائز اهمیت است که یک مشی اجتماعی، یک سبک زندگی است، یک تربیت دینی است، آقای یزدانی آن چیزی که ما داریم راجع به آن صحبت می‌کنیم مراجعاتی که به حاج آقا بهرامی می‌شد راجع به این که چگونه باشیم مثل شهید صدرزاده، ما داریم راجع به یک الگویی صحبت می‌کنیم با یک ویژگی‌های منحصر به فرد و دست نیافتنی یا قابل الگوبرداری و دست یافتنی که می‌تواند قرین زندگی ما و فرزندان ما هم بشود.
یزدانی: من در کتاب در مکتب مصطفی که تلاش کردم الگوی تربیتی شهید صدرزاده را در مجموعه‌های تربیتی که حضور داشتند الگوی تربیتی اش را استخراج کنم، وقتی کتاب را در مجموعه‌های مختلف من می‌رفتم ارائه می‌کردم بچه‌هایی که آن جا بودند همه می‌گفتند این خاطرات و این اتفاقات که ما هم در پایگاهمان یا در مسجدمان داریم رقم می‌زنیم و من آن جا تاکید می‌کردم که بله همین است یعنی این قهرمانی که ما داریم از او صحبت می‌کنیم و ما تلاش کردیم یک کار نظری و تئوریک درباره اش از زاویه علم و علوم انسانی انجام دهیم همین اتفاقاتی است که دارد به صورت روزمره در بستر پایگاه‌ها و مساجد ما می‌افتد در هیات‌های ما دارد اتفاق می‌افتد، منتها در واقع، چون نهاد دانشگاه و نهاد علم ما، نهاد رسانه و نهاد هنر ما نمی‌رود سراغ این مجموعه‌هایی که در واقع روابط انسانی و روابط اجتماعی آن مبتنی بر هویت ملی، دینی وانقلابی دارد مداوم معنای جدید تولید می‌کند، چون سراغ آن‌ها نمی‌رود برای همین نمی‌تواند این‌ها را بازنمایی کند، ما الان نیاز داریم که روایت تفصیلی و جامعی از همین قهرمانان عادی، معمولی و مردمی را در بستر پایگاه‌های بسیج، هیات‌ها و مساجد ثبت و ضبط کنیم چه از زاویه علم، چه از زاویه هنر و چه در رسانه این نیاز جدی ما است که این اتفاق بیفتد، ما نیاز به نهضت مسجد نگاری داریم، نیاز به نهضت کار تئوریک بر روی تجربیات مردمی و تجربه زیستی جامعه ایرانی به خصوص در بستر هیات‌ها و مساجد داریم، در این جنگ ترکیبی و جنگ روایت‌هایی که ما در آن هستیم آن چیزی که می‌تواند ما را تقویت کند، می‌تواند دست ما را جلو ببرد و می‌تواند انقلاب اسلامی را در سطح جهان در یک تراز تمدنی تثبیت کند اتفاقا همین روایت‌های مردمی است که در بیش از چهار دهه گذشته در روستا‌های ما از روستای خرماکلای مازندران گرفته تا روستای مجن آباد اهل سنت نزدیک مرز تایباد تا مسجد سجاد مشهد که ما سعی کردیم در کشور روایت هایشان را بگیریم و تجربیاتشان را، ما نیاز داریم این‌ها را با نهضت‌های مردمی ثبت و ضبط کنیم و این روایت‌ها را برای امروز و نسل آینده بگذاریم.

بهرامی: اگر امروز مصطفی به جای من بنشیند توصیه اش به تمام بچه‌های مسجد این است که در جذب نوجوان‌های پیرامون مسجد هرچه می‌توانید تلاش کنید که یکی از بهترین راهکار‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.

دکمه بازگشت به بالا