این صنعت ترکیبی از سود، جهل، سردرگمی و اختلاس است که منجر به جنایت و قتل علیه مردم مظلومی شده است که مشتریان اجتناب ناپذیر آنها صنعت انحصار و رانت خواری بوده اند.
اخیراً یک افسر شجاع پلیس از باز نشدن بیش از 90 درصد ایربگ ها و اینکه مزاحمت آلیاژ باک بنزین باعث آتش گرفتن خودروها در صورت تصادف می شود و وزیر صمت به این نتیجه رسیده است که مافیا این صنعت مسلط است!
بارها به ذهنم خطور کرده است که حاکمان این مملکت، به ویژه آنهایی که بیشترین اقتدار را دارند و با چشم و ابرو و انگشت و فقط منویات خود می توانند غوغا کنند و همه نیروها و امکانات کشور را بسیج کنند. . برای یک موضوع چگونه می توانند به سادگی از این موضوع – و ده ها مورد مشابه دیگر – چشم پوشی کنند و خواب آنها را ربوده نکنند؟
آیا در زمانی که پر از دانش، تخصص و تجربه در چنین صنعتی است، حل این مشکل غیرممکن است؟
به نظر می رسد حداقل دو عامل دخیل هستند:
اولین عامل سودهای کلانی است که مافیا در این صنعت به دست می آورد و این مافیا علیه القاعده با نفوذ و تسلط خود بر هر سه قوه، همه راه های ممکن را برای اصلاحات می بندد.
دومین عاملی که در شکل گیری سبک حکومت کنونی نقش بسزایی دارد، آرمان های انقلابی کبدی و توهم آمیز است که پیشرفت، آرامش و امنیت مردم ایران را به گروگان گرفته است. آرمان تسخیر منطقه، سرنگونی رژیم اسرائیل، به زانو درآوردن استکبار غرب و فتح و اصلاح جهان با همان الگویی که دین و دنیای مردم ایران را اصلاح کردیم!
این نگاه آرمان گرایانه گاهی از یک نقطه عطف تاریخی صحبت می کند، گویی تمام اتفاقاتی که در تاریخ بشر رخ داده، مقدمه ای برای رسیدن به این نقطه عطف تاریخی است که قرار است نظام ما افتخار رهبری آن را داشته باشد و پس از گذشتن از آن. نقطه عطف، جامعه جهانی باید از الگو و مدل حاکمیتی موجود در جمهوری اسلامی استفاده کند و به سعادت دنیا و آخرت برسد!
این آرمان گرایی گاه از پیوند با ظهور و بسترسازی برای آن صحبت می کند، گویی منجی و مصلح عالم بشریت در انتظار همت و تلاش مسئولان سرشار از اخلاص، معنویت و پاکی نظام جمهوری اسلامی است. نزدیک به موفقیت دولت انقلابی که راه را هموار کرد باید مجوز حضور صادر کند!
حال باید درست باشد وقتی سطح آرمان ها، آرمان ها و دغدغه های یک نظام اینقدر متعالی و ملکوتی است، چه نیازی به پرداختن به مسائل پستی مانند ارتقای صنعت خودروسازی، فقرزدایی، بهبود روابط با دنیا و جامعه است. مبارزه با فساد و غیره.
با این مدل مدیریت، حاکمان آنقدر راحت و بی خیال می شوند که بر شانه های جامعه قدم بگذارند و قاعده آسان خود را اعمال کنند که نیازی به تجدید نظر و تجدید نظر در خود احساس نمی کنند.
راستش اگر من و شما جای آنها بودیم، آیا برای داشتن یک دولت بهتر و کارآمدتر، یک لحظه فکر می کردیم که باید چه کار کنیم؟!