او قیمت کت را که 500000 تومان است برچسب زده و می گوید: “این اشتباه بود. 600 یورو هزینه دارد.” او یک کارت 500000 دلاری را بیرون می آورد و از خریدار می خواهد که 100000 دلار پول نقد بپردازد ؛ نوعی سرقت با که فروشندگان و صاحبان مغازه ها به خوبی شناخته شده اند.
“امین” صاحب یک فروشگاه لباس زنانه در یکی از پاساژهای غرب تهران است و تاکنون سرقت های زیادی را مشاهده کرده است: “برخی از فروشندگان غیرحرفه ای خود را با فروشندگان حرفه ای سایر فروشگاه ها مقایسه می کنند و از حقوق کم خود ناراضی هستند. این نارضایتی باعث ایجاد شرایط کم کاری یا سرقت. روش های مختلفی برای سرقت در این تجارت وجود دارد. به عنوان مثال ، فروشنده یک لباس را می فروشد و به مصرف کننده می گوید که دستگاه پخت و پز خراب است و او باید کارت آن را کارت پرداخت کند و شماره کارت خود را بدهد. “بعضی اوقات فروشنده یکی از لباس های فروشگاه را با قیمت بالایی می فروشد و پول می گیرد ، اما در دفتر مغازه بالاترین قیمت موجود را می نویسد و مازاد آن را برای خودش می گیرد.”
به گفته وی ، بیشتر فروشندگان کار خود را از سن 17 سالگی آغاز می کنند و صاحبان مغازه ها بیشتر به سراغ دختران و پسران جوان می روند ، به خصوص اگر شغل آنها لباس باشد: “ما درصدی کار می کنیم. تا دو میلیون یورو حقوق ثابت و درصدی از فروش به فروشنده. به عنوان مثال ، اگر کسی 100 میلیون دلار بفروشد ، 4 میلیون دلار حقوق می گیرد. فروشندگان خوب معمولاً حقوق مشخصی دریافت نمی کنند و دوست دارند برای یک درصد کار کنند ، اما فروشندگان عادی حقوق ثابت و بالاتر می خواهند درصد کمتری از فروش. فروشنده یکی از مغازه های من ، همان روز تاج ، وقتی پاساجا مشغول بود ، شب عید 14 میلیون دلار به وی پرداخت شد. “من همچنین یک فروشنده داشتم. کالایی به ارزش 300000 تن برای یک میلیون یورو ، کالاها را در یک جعبه گذاشت و 700 دلار باقیمانده را برای خودش برداشت. “
بهنام 20 سال مدیریت چندین فروشگاه را بر عهده داشته و با فروشندگان مختلفی سر و کار داشته است. پیرترین فروشنده او 10 سال با او بوده است. وی می گوید عادت به اخراج یک فروشنده را ندارد مگر اینکه کار اشتباهی مانند سرقت یا کار نکردن انجام دهد. در این سالها فقط یک فروشنده اخراج شده است. این زمانی است که فهمید سرقت کرده است.
او سعی می کند با فروشندگان به گونه ای رفتار کند که آنها ضمیر کاری خود را در نظر بگیرند: “من به فروشندگان پیش پرداخت می کنم تا با انجام همه کارها وجدان خود را در نظر بگیرند. به نظر من ، باید هوای فروشنده را داشته باشید. این که او دزدی نمی کند ، زیرا سرقت مهمترین و بزرگترین ویژگی یک فروشنده است. حتی اگر کسی شغل را بلد نباشد ، پس از 5 ماه می تواند فروشندگی را بیاموزد و اگر باهوش باشد ، می تواند از این طریق درآمد کسب کند. من فروشندگانی را می شناسم که می فروشند اتومبیل و ماهیانه 30 دلار درآمد کسب کنید. “فروش به صبر و حوصله و بیان خوب نیاز دارد.”
بهنام که صاحب مغازه ای در بازار تهران است ، می گوید: “بیشتر افرادی که در بازار تهران کار می کنند مرد هستند ، بنابراین فضای بازار نسبت به برخی معابر مردانه است. البته حضور کارفرما نیز به کنترل حاشیه کمک می کند. استفاده از مواد مخدر در حمل و نقل زیاد است و کافی است که یکی از فروشندگان مصرف کننده باشد تا دیگران را به عنوان سرگرمی درگیر کند. وقتی شخصی ماهیانه دو یا سه پوند حقوق می گیرد بدون بیمه یا آینده و پیشرفت ، او به طور خودکار انگیزه و امیدی ندارد و ناخواسته از این موقعیت کنار می رود. کارفرما مجبور است یک و 200 برای بیمه ماهی بپردازد ، که هزینه نمی کند. اگر می خواهد برای بیمه خود پرداخت کند ، می توانم به فروشنده بگویم ، اما من حقوق وی را قطع خواهم کرد ، اما کسی آن را قبول نخواهد کرد. “بیشتر فروشندگان بین 18 تا 30 سال سن دارند و ترجیح می دهند به آنها حقوق پرداخت شود تا بیمه.
وی از فروشنده ای که استخدام کرده به عنوان وثیقه ، شناسنامه و شناسنامه می خواهد: “پس از مدتی ، جوانان تصمیم می گیرند دستان خود را در جیب خود داشته باشند و ساده ترین راه کسب درآمد فروش است. برخی از افراد به دلیل نداشتن مهارت در فروش فرو می روند. وی افزود: “بیشتر فروشندگان از نظر مالی وضعیت خوبی ندارند ، یا از طرف خانواده هایشان حمایت نمی شوند یا از این حرفه اطلاع ندارند. گرچه برخی از آنها حرفه و مهارت دارند ، اما شرایط آنها برای درآمدزایی خوب نیست.”
“حسین” یکی از فروشندگان دانشجویی است که چندین سال در یکی از معابر تهران کار کرده است. از آنجا که هیچ مهارتی نداشت ، وارد این شغل شد و تا زمان فارغ التحصیلی باید همان کار را ادامه دهد تا زمانی که به کار و درمان مناسب دست یابد. او از شغل خود راضی نیست: “اگر سرمایه ای نداشته باشید و حداقل خودتان شغلی راه بیندازید و استاد خودتان نشوید ، فروش یک شغل موقت است. در غیر این صورت نمی توانید از این دستمزدهای ناچیز کارفرما سرمایه بگیرید.” کسانی که مهارت عملی بین فروش ندارند. من خودم به این کار آمدم زیرا هیچ حرفه ای نمی دانستم و از سال سوم دبیرستان شروع به کار کردم. همچنین در بازار کار می کردم. “ساعات کار کمتر و بیشتر است “فشار کار ، اما چون تعطیلات رسمی در همه جا تعطیل است ، من هم تعطیل هستم و وقتم را دارم ، اما کار در ساعت 10 تا 12 شب تعطیلات ندارد و فرار از آن سخت است.”
وی گفت: 80 درصد فروشندگان سیگاری هستند و بسیاری از آنها مواد مخدر مصرف می كنند. در برهه ای از زمان ، گذرگاه بسیار منزوی می شود و آنها بسیار ناراحت می شوند و مجبورند با همسایگان ارتباط برقرار کنند. “بیشتر فروشندگان جوان هستند ، آنها به جاهایی می روند كه مخصوص سیگار كشیدن نیست و به همین ترتیب ، كم كم سیگاری می شوند و روابط برقرار می كنند ، و همچنین میهمانی شبانه را برنامه ریزی می كنند.”
“محمد” مدتی نیز در یکی از معابر تهران فروشنده بود. وقتی وارد کار شد ، فقط سیگار می کشید و با تعارف فروشندگان دیگر کم کم به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد. بسته بندی شده در روز زمانی یک انبوه چمن به مدت سه روز کافی بود ، اما وقتی پر از مردم می شد ، ما یک روز آن را با بچه ها می کشتیم. خانم ، پایگاه بسیار مهم است. به این ترتیب ، باید تا آنجا که ممکن است هزینه کنید ، به همین دلیل تعداد کمی از فروشندگان به مکان مناسب می آیند. “در حال حاضر محیط عبور و مرور خوب نیست ، حتی کسی که شروع به کار می کند و می بیند بقیه سیگارها و سایر چیزها را دود می کند ، جرعه ای می خورد و دیوید بکهام می شود!”
وی به آسیب های دیگر از جمله سرقت اشاره می کند: “در بعضی موارد سرقت امکان پذیر نیست ، به عنوان مثال شخصی که آلات موسیقی را مانند پیانو می فروشد چگونه می خواهد سرقت کند؟” معمولاً سرقت لباس ، لوازم آرایشی ، عروسکی و مانند آن آسان است. در میان مشتریان سارقان زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها حرفه ای هستند و نمی توان آنها را گرفت ، و هنگامی که دوربین را بررسی می کنید متوجه اتفاقات می شوید. “برخی از آنها برچسب لباس را به اتاق حرفه می برند و لباس را می دزدند.”
محمد سیگارش را بیرون می آورد ، روشن می کند و نفس راحتی می کشد. اگر یک فروشنده قدیمی هستید و سابقه خوبی دارید ، بین فروشگاه ها جابجا خواهید شد. برخی از فروشندگان آنقدر واجد شرایط شده اند که در این حرفه درجه دو شده اند و به صورت خود اشتغالی درآمده اند ».
انتهای پیام