اما این در حالیست که ما میدانیم در منطقه ای زلزله خیز زندگی میکنیم .باز هم همواره آماده نیستیم و برای مقابله با آن برنامه ریزی نمیکنیم .
ساختمان های قدیمی مقاوم سازی نمیشوند و ساختمان های معدودی به دلیل هزینه زیاد ضد زلزله ساخته میشوند .
نام سوله های بحران را معمولا در اخبار و در آمار میشنویم و در چنین مواقعی باز هم دیدن خانواده های بی سرپناه در سرما و یخبندان زمستان ، قلبمان را بدرد می آورد و نهایتا امید و نگاهمان را به اقدامات هلال احمر دوخته ایم و بس . تنها ارگانی که میتوان در چنین شرایطی روی آن حساب کرد . ارگانی که نیاز به همراهی ارگانهای دیگر نیز دارند وظیفه هلال احمر مشخص است و نمی توان توقع معجزه از این ارگان داشت
در این وانفسا مسئولان که نه ، البته مسئولان روابط عمومی بیکار نیستند و پیام های تسلیت را یکی پس از دیگری در خبرگزاری ها و شبکه های اجتماعی همچون سیلی از واژگان محبت آمیز به سوی مردم زلزله زده سرازیر می کنند .
آفرین و دست مریزاد به رییس جمهور های اسبق و کاندیداهای آینده ،تشکر از شهردار های پیش از این و بعد از این ، نمایندگان مجلس همه ادوار ،
برای این همه آداب دانی و دلسوزی .برای پیام های تسلیت شاعرانه با واژگان پر طمطراقشان یکی پس از دیگری .
واژگانی که در پی آن ، خبری مبنی بر کمک های مالی و معنوی نیست و بیشتر وجیزه ایست برای اظهار وجود .
« ای که دستت میرسد کاری بکن » از گوشی شنیده میشود و گوش دیگر رها . دریغ از آموخته ها و شنیده ها
کاش میشد ، از محنت دیگران تنها با دادن پیام تسلیت کم کرد و بی قراری هایمان را قرار بخشید . اما نمیشود ؛ هموطن زلزله زده در این سرمای طاقت فرسا ، سرپناه میخواهد ، وسایل گرمایشی ، خوراک و پوشاک و لوازم زندگی میخواهد ، آرامش و امید میخواهد نه پیام تسلیت .
آرزوی صبر و شکیبایی کردن برای مردم داغدیده و زلزله زده ، سقف و دیوار نمیشود ، خوراک و پوشاک نمیشود ، زندگی نمیشود حتی امید هم نمیشود .
مرهم آلام هم باشیم تا جامعه ای آباد تر داشته باشیم .
* روزنامه نگار