راهی برای رسیدن به مقصد است. مذاکره کننده را به یک سرباز خط مقدم تشبیه می کنند که برای هدفی فراتر از اراده شخصی و سلیقه سیاسی می جنگد. در مذاکرات می خندد و دست می دهد، اما دعوا می کند. سلاح او کلام و فتح او توافق است. حال اگر مذاکرات با هدف حل مسائل ملی و بین المللی و تامین منافع ملی باشد، این مبارزه بسیار دشوارتر و حمایت مذاکره کنندگان اهمیت بیشتری دارد.
در هشت ماه پس از تشکیل تیم جدید مذاکرهکنندگان هستهای، همچنان شاهد فشارهایی بودیم که در هشت سال تلاش تیم قبلی وجود داشت. گاهی ابزار و ادبیات نقد یکی است.
با توجه به وضعیت وخیم کشور و اعتماد رهبری رژیم به مذاکره کنندگان در هر زمان و لزوم رفع تحریم ها برای حل مشکلات، انتظار می رفت منتقدان به خط مقدم در حیاط خلوت کمک کنند. بحث تیم آقای ظریف و امیرعبداللهیان یا مذاکرات عراقچی و باقر نیست. مذاکره کنندگان برای خودشان نمی جنگند، بلکه برای یک هدف ملی بزرگتر می جنگند. حتی قبل از آقای روحانی، ز. لاریجانی و آقای جلیلی برای رهبری مذاکرات، بر اساس مصوبات عالی نظام و چارچوب ها و خطوط قرمز تعیین شده پیش رفتند و هیچ گاه رهبری نظام را از حمایت از آنها باز نداشتند. زیرا هر کدام از این مذاکره کنندگان نه فرستاده جناح سیاسی و دولت مستقر بلکه نماینده نظام و مردم در درگیری های بیرونی هستند. با هر انتقادی که می توان به هر دولتی اعم از خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی وارد کرد، اما ممکن نیست و نباید باعث تضعیف نیروهای مذاکره کننده و انتقادات مربوط به اصول و روش های مدیریت اجرایی در حوزه سیاست خارجی شود. . و مذاکرات ملی
چه کسی بر این باور است که مذاکرهکنندهای با موافقت نظام با طرفهای خارجی در مسائل مهم برای احیای برجام و رفع تحریمها مبارزه کند و خطوط قرمز نظام را رعایت نکرده باشد و توافقی، برسد؟
برخی منتقدان در مقابل هر نوع مذاکره کننده و مذاکره کننده ای که پشت سر او در خط مقدم قرار دارند، چه منافع عمومی یا منافع ملی را دنبال می کنند؟ چرا عده ای از ترس «رسیدن» امکان هر نوع توافقی را به جز نتیجه مذاکره می گیرند؟