آقای ظریف! پیروزی انقلاب، شکست رژیم بعث عراق و حتی نشاندن تمام قدرتهای دنیا پای میز مذاکرات برجام حاصل هدفگذاری فراتر از امکانات و تواناییها بود.
به گزارش باراناخبر، «روزپلاس» در پاسخ به یادداشت اخیر جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین نوشت: اخیر محمد جواد ظریف در یادداشتی عنوان کرده که ما در طول تاریخ اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیدهایم و به تواناییهایمان توجهی نکردهایم، و این عامل عقبافتادگی و عدم توسعه بوده است.
موضوع آرزوها و تواناییها بیشتر از آنکه با هم دارای نسبت باشند، دو موضوع جدا از هم هستند، و بیش از آنکه مناسب استفاده برای سیاسینویسی در کهنسالی باشند مناسب استفاده در انشاهای کودکان هستند تا این کودکان در کهنسالی بدانند تنها افراد نادان به اندازهی تواناییاشان تلاش خواهند کرد…
این مقایسه غلط چه از زبان یک سیاستمدار باشد و چه از زبان استاد تاریخ و چه از لسان لیستها و باندهای سیاسی باشد که هدفشان کم کردن آرزوهای مردم است و افتخار به ترکمانچای… اهمیتی ندارد، مهم هدف این سخنان است که ایجاد قناعت در آرزوهایی است که مقدمهی حرکت است و این پُرواضح است که اگر آرزوی مردم را گرفتی بدون وعده میتوانی عزتشان را هم بفروشی و در پاسخ بگویی این ذلت انتخاب شما بود …
خنده دار که نه! غمگین است امروز بفهمیم کسانی که سالها با ژست عزت ما را فریفتند، باطنشان و کلامشان ترغیب مردم به پذیرش ذلت است… هرچند ظاهر دلچسب دارند و حتی میتوانند استاد یا دوست خوبی برای ما باشند اما یادآوری تاریخ به ایشان شاید تلنگری ظریف برای بازاندیشی در تمام جهانبینی آنها و مرور مجدد آنچه باشد که شاید فراموش کردهاند اگر مردم میخواستند بر اساس توانایی هایشان انتخاب و حرکت کنند چگونه میتوانستند انقلاب کنند و اگر رهبران ما میخواستند بوقلمونوار و بدون در نظر گرفتن نصرت خدا تصمیماتشان را بگیرند نه خمینی بر محمدرضا پیروز میشد و نه خمینی میتوانست به پشتوانهی مردم و نصرت خدا بر صدامی پیروز شود که هم امکانات شوروی را داشت هم امکانات آمریکا را.
اگر رهبران براساس توانمندیهای موجود میخواستند تصمیم بگیرند، هم صدام بعد از حمله به ایران چند روزه به تهران میرسید هم بوش بعد از عراق به سراغ ایران میآمد. البته فراوان است مصداق تصمیمگیری به اندازهی امکانات مثل فرار رضا خان از کشور و اشغال ایران توسط انگلیس و شوروی و هر بیپدر مادر دیگر…
مخاطب به این سوال جواب بدهد که کدام یک نتیجه تصمیمگیری بر اساس توانایی بود؟ ورود رهبران شوروی و امریکا و انگلیس به ایران بدون اطلاع دولت مرکزی ایران، یا مذاکرات برجام که تمام کشورها و قدرتها یک طرف میز نشستند و ایران یک طرف دیگر؟!
در سوال بالا خواستم بدانیم توانمندیها زمین فوتبال نیست که بتوان آن را اندازه گرفت و هرکس به اندازهی واقعیتی که میفهمد آن را تفسیر میکند، مانند شهید احمد کاظمی که بعد از ورود امریکا به عراق و افغانستان معتقد بود امریکا توانمندی رویارویی نظامی با ایران را ندارد که همینطور بود و نداشت و در مقابل وزیر خارجه ای که میگفت آمریکا با یک بمب تاسیسات نظامی مارا منهدم میکند که اینطور نبود و نتوانست.
بگذریم از اینکه آنها که لاف توانمندی و انتخاب میزنند توانمندیهای مردم و کشور را نیز نمیدانند که اگر میدانستند اظهارات عجولانهشان باعث سرافکندگی نبود… اما خوب است با خود مرور کنند که اگر قرار بود ایشان به جای قرار داشتن در جایگاه ارباب طعنه، در جایگاه رهبری کشور باشند امروز در کشور چه وضعیتی داشتیم… طعنه که آسان است اما نمیتوان با طعنه متن انتخاباتی نوشت و برای مشکلات هیچ راهکار واضحی ارائه نداد … دور نیست که در پاسخ به ذلت به دست آمده در نتیجه سیاست ایشان، بگویند خودتان انتخاب کردید.
انتهای پیام