«نباید فراموش کرد که انباشت بحران ها در دولت قبل مانند انبار باروت بود که موجودیت ایران را تهدید می کرد. در واقع دولت رئیس جمهور در ابتدای کار خود نه تنها زمین سوخته را در اختیار گرفت، بلکه زمین «مین گذاری شده» را نیز در اختیار گرفت که برای هر اقدام و سیاست نهایی باید از آن استفاده کرد. از دقت و درایت استفاده کرد.»
به گزارش باراناخبر، در یادداشتی در ایران سردبیر این روزنامه با عنوان «کلاه بافتنی از احساس ناآرامی» نوشته کمیل نقی پور گفت: حمله به دولت وارد مرحله جدیدی شده است. پس از پایان فاز هرج و مرج و آثار منفی نابسامانی ها بر اقتصاد ایران، اکنون نوبت به چهره های سیاسی و اقتصادی دولت قبل رسیده است که وارد میدان شوند و از احساس نابسامانی برای خود کلاه ببندند. و سعی کنید عملکرد آنها و دولت متبوعشان را سفید جلوه دهید.
دو مصاحبه محسن هاشمی و عبدالناصر همتی درباره وضعیت کشور با مسائل اقتصادی روز گذشته همزمان در دو روزنامه مخالف دولت منتشر شد. طبیعتاً محور اصلی هر دو مصاحبه، حمله به دولت و تلاش برای محو عملکرد زیانبار دولت قبل با نیم نگاهی به انتخابات مجلس سال آینده بود.
محسن هاشمی در مصاحبه خود در پاسخ به این سوال خبرنگار که «رئیس جمهور گفته قطار پیشرفت کشور در حال حرکت است و دشمن می خواهد این قطار را متوقف کند. نظر شما درباره این نگاه به توسعه چیست؟»، گفت: باید اعتراف کنم که نه تنها برای من، بلکه برای بسیاری از نخبگان، حتی برای مردم عادی، درک این حرف ها سخت است.
وی در پاسخ به دلیل این اظهارات گفت: آقایان توضیح دهند که منظورشان از پیشرفت چه حوزه هایی است. شاخص های رشد اقتصادی عبارتند از: نرخ تورم، رشد قدرت خرید، درآمد سرانه، نرخ بیکاری، صادرات، نرخ سرمایه گذاری داخلی و خارجی، شدت انرژی، شاخص بورس، ظرفیت استخراج نفت و گاز از مخازن مشترک و غیره. خوب در کدام یک از این شاخص ها نه نسبت به دوره سازندگی و اصلاحات بلکه نسبت به سال های قبل یعنی 94-96 مثبت بوده ایم؟ بیشتر این شاخص ها در دهه گذشته صفر یا منفی بوده اند.
محسن هاشمی که مصاحبه مفصل خود را بر اساس همین گفته تنظیم کرده است، ناخواسته دو نکته را می پذیرد. اولاً دولت او، دولت روحانی، اقتصاد کشور را نابود کرده است. از آنجایی که صراحتاً می گوید که مهمترین شاخص های اقتصادی در دهه گذشته (یعنی دهه روی کار آمدن دولت روحانی) صفر یا منفی صفر بوده است.
یکی دیگر از اعترافات ضمنی محسن هاشمی این است که دولت اقتصاد ملی را تصاحب نکرده است، بلکه یک اقتصاد آواره است. وقتی صادقانه می گوید، یک دهه است که همه شاخص های اقتصادی صفر یا منفی صفر بوده است، یعنی اقتصاد ایران در دوره دولت روحانی نه تنها پیشرفتی نداشته است، بلکه در آن سال ها با سرعت «پسرفت» در حال «پسرفت» است.
حال هاشمی باید پاسخ دهد که مقصر عقب ماندگی اقتصاد ایران در دهه گذشته بر عهده دولت فعلی است که در مصاحبه خود تمامی اتهامات را متوجه دولت رئیس جمهور کرده است یا باید به این سوال پاسخ دهد که در طول 16 ماه سیزدهم. دولت، دولت می توانست تمام آسیب های وارده به ایران را جبران کند، برای جبران اقتصاد ملی در ده سال گذشته؟
اما تقریباً برخلاف تصویری که هاشمی در این مصاحبه از دولت رئیسی ارائه می کند، طی 16 ماه گذشته تمامی شاخص های اقتصادی که وی به آن اشاره کرد بهبود یافته است.
رشد اقتصادی 6 درصدی در دولت رئیس جمهور در حالی اتفاق افتاد که دولت قبل اقتصاد را به رشد منفی رساند، صنعت 5.1 درصد رشد کرد، تجارت خارجی دو برابر شد، نرخ تورم علیرغم شوک سازمان ارزی ترجیحی نسبت به سال گذشته در نهایت دولت روحانی شروع به کاهش کرد و بسیار کمتر از نرخ تورم تاریخی 49 درصدی در سال 74 یعنی همان سالی است که هاشمی رفسنجانی ریاست جمهوری را بر عهده داشت. (دولت هاشمی رفسنجانی بیشترین تورم را در هشت سال گذشته به ثبت رساند)، نرخ اشتغال و همچنین نرخ سرمایه گذاری داخلی و خارجی افزایش یافت، از روند نزولی شدید شاخص بورس که از بهار 1400 آغاز شد، جلوگیری شد و شاخص در مجموع نسبت به مرداد ماه سال 1400، زمان واگذاری دولت به رئیس جمهور افزایش یافته است. علاوه بر این اقدامات، از قطعی برق گسترده و سراسری جلوگیری شد، عدم تعادل گازی که در نتیجه «سرمایه گذاری صفر» دولت قبل در انرژی رخ داد مدیریت شد، پروژه های بزرگ آبرسانی در خوزستان، همدان و سنندج تکمیل شد. پروژه های زیربنایی اساسی مانند راه آهن چابهار-خاص افتتاح شد، مشکل کرونا با تلفات روزانه 700 نفر حل شد، ایران رسماً به عضویت معاهده شانگهای درآمد، طرح انزوای بین المللی ایران در نتیجه اقدامات شخصی شکست خورد. دیپلماسی رئیس جمهور و… اینها تنها بخشی است یکی از اقدامات دولت در 16 ماه عملکرد آن بوده است.
اگرچه هاشمی و همتی در کنار دیگر چهره های مرتبط با دولت قبل یا رسانه هایشان در صدد از بین بردن چهره سیاه دوران ریاست جمهوری روحانی هستند، اما کابوس دهه نود را نمی توان برای ایرانیان فراموش کرد. به گونه ای که تصویر سیاه این دهه در ذهن محسن هاشمی از نزدیکان حسن روحانی باقی مانده است. سیاهی دهه نود به دلیل روی کار آمدن دولتی است که تمام فکرش «بسته شدن با کدخدا» برای حل مشکلات داخلی کشور بود و فکر می کرد با یک امضا به آبادانی رسیده و بر مشکلات فائق آمده است. توافق برجام). اما در واقع با یک امضا (امضای خروج از برجام) به مرز فروپاشی رسید. افول اقتصاد ایران و شکست پی در پی رکورد منفی در دولت دوازدهم در واقع ناشی از فروپاشی ذهنی دولتمردان وقت در نتیجه به بن بست رسیدن برجام بود. حتی خود عبدالناصر همتی هم در آخرین مصاحبه خود اعتراف کرد که برنامه مدیریت بانک مرکزی در سال 1396 برای اقتصاد در حال «بهم ریختن» است، اما اشاره ای نکرد که اقتصاد ملی در نتیجه سیاست های غلط روحانی و او فروپاشید. تیم اقتصادی و سیاست های اقتصادی چاپخانه ایران نیز این روند را تشدید کرد.
خود همتی می گوید که دولت روحانی توانسته «تنها 200 هزار بشکه نفت را به قیمت هر بشکه 20 دلار بفروشد». این اعتراف صریح نشان می دهد که دولت قبلی نتوانسته درآمد ارزی داشته باشد و به عبارتی قادر به تعامل با کشورهای جهان برای تامین منافع ملی نبوده است.
دولتی که با همه سیاستهایش تنها به غرب ختم شد، وقتی تجربه بیاعتمادی به غرب را چشید، کشور را به عنایت الهی سپرد، تلاش برای تعامل با سایر کشورها و بهرهبرداری از ظرفیتهای اقتصادی آنها را به سوی خود واگذار کرد. باد بیتفاوتی، سرمایهگذاری کشور را تعطیل کرد و عملاً خود و کشور را در انزوای تاریخی قرار داد تا جایی که برخی از وزرا نتوانستند هفتهها رئیس دولت وقت را که در «خودقرنطینه» بود ملاقات کنند. کاخ سعدآباد به دلیل ویروس کرونا.
اگرچه همتی آشکارا اعتراف می کند که دولتش تنها می توانست 200 هزار بشکه نفت را به قیمت 20 دلار بفروشد، اما به آثار این ناتوانی ویرانگر اشاره ای نمی کند.
فروش کم نفت و درآمدهای ارزی کم ناشی از تعطیلی وزارتخانه هایی مانند نفت و سیاست خارجی یا بهتر بگوییم تعطیلی دولت، خزانه خالی مردم را به دنبال داشت، افزایش بی سابقه پول را به همراه داشت. پایگاه و آینده اقتصاد ایران با در دستور کار قرار دادن پیش فروش انرژی، منجر به چاپ انبوه پول شد و همتی را پادشاه چاپ پول کرد، باعث کسری شدید بودجه و فروش اوراق قرضه شد که دولت فعلی باید انجام دهد. کنار گذاشتن 16 هزار میلیارد دلار در ماه فقط برای بازپرداخت بدهی این اوراق؛ بله، ضربه به اقتصاد ملی در دهه نود تاریخی بود.
روحانی و همتی اقتصاد را طوری مدیریت کردند که هرکسی می توانست. استراتژی آنها برای مدیریت اقتصاد یک چیز بود، «راه اندازی دستگاه چاپ پول 24 ساعته». به عبارت دیگر، دولت و بانک مرکزی به جای برنامه ریزی و اجرای راه های کسب درآمد پایدار، به خلق پول بدون پشتوانه و توزیع آن در بین مردم روی آوردند و تورم را به شکلی بی سابقه افزایش دادند، به گونه ای که به رکورد جهانی رسید. بالاترین نرخ تورم در اختیار هاشمی بود، رفسنجانی آمد، اشتباهات اقتصادی را تشدید کرد و به جای حل مشکلات اقتصادی، صرفاً به انباشت بحران روی آوردند و در نتیجه ضربه تاریخی به اقتصاد ایران و در نتیجه ملت ایران و ملت ایران وارد کردند. بنابراین نام خود را در تاریخ به یادگار گذاشتند.
البته برخورد همتی قابل درک است، همتی تلاش می کند سهم خود را از اقتصاد به جای مانده از روحانی پاک کند، برای پاک کردن حافظه تاریخی ملت دست به هر کاری می زند، حتی حاضر است مثل قبل به جنازه دولت قبل ضربه بزند. اما نمی داند که مردم ایران برخلاف تصورش حافظه قوی دارند و نزدیکی او و روحان را فراموش نمی کنند، نقش همتی در فروپاشی اقتصاد ملی با آب زمزم پاک نمی شود.
همچنین باید توجه داشت که حسن نیت رئیس جمهور در توضیح ندادن آنچه از دولت قبل به ارث برده است، به این معنا نیست که دولت قبل در شرایط فعلی نقشی ندارد. سیاست دولت رئیس جمهور حل مشکلات بدون هیاهو است، با وجود میراث بد دولت قبل در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، حدود 50 درصد، رشد منفی اقتصادی و… را نمی توان به سرعت حل کرد، ابتدا دولت باید حل شود. روند رو به افزایش و تسریع مشکلات موروثی را متوقف کرده و در گام بعدی روند را به سمت حل قابل قبول این مسائل و مشکلات تغییر دهد. دادههای مرکز آمار نشان میدهد دولت سیزدهم توانسته به هدف کوتاهمدت خود یعنی کنترل تقریباً همه شاخصهای اقتصادی دست یابد و روند را در جهت مطلوبی تغییر داده است.
این نکته را نباید فراموش کرد که انباشت بحران ها در دولت قبل مانند انبار باروتی بود که موجودیت ایران را تهدید می کرد و در واقع دولت رئیس جمهور در ابتدای کار خود نه تنها زمین سوخته را تصاحب کرد که سرزمین “مین گذاری شده” که باید برای هر سیاست و اقدامی مورد استفاده قرار گیرد. او از بیشترین دقت و درایت استفاده می کرد. این سیاست ها در گام اول محقق شده و سایه فروپاشی اقتصادی از سر کشور برداشته شده است. نکته دیگر اینکه دولت رئیس جمهور برخلاف دولت های گذشته از مسئولیت شانه خالی نمی کند و تصویر ضعیفی از خود ارائه نمی دهد و با گفتن اینکه دولت «دادستان» است یا «دیگران اجازه ندارند» دولت را ناتوان نشان می دهد و از مسئولیت دوری می کند. کار کند» یا اینکه «تحریم کشور را به بن بست کشانده است»، مختص دولت های گذشته بود، این دولت به اندازه استعدادها و وظایف قوه مجریه مسئولیت دارد که کم نیست و خود را می داند. منصفانه و آماده برای حل مشکلات است، بنابراین تصویر ایران اسلامی تصویری روشن و بر خلاف تلاش مخالفان دولت و برخلاف خطی که رسانه های ضد انقلاب دنبال می کنند، است.
انتهای پیام