۱۸۰۰ دانشجوی ایرانی در یکی از دانشگاه های غیرمجاز روسیه پزشکی می خوانند. این آماری است که محمد مسعودی مدیرکل بورس و اعزام دانشجویان در مصاحبه با فرهیختگان اعلام کرد. آماری عجیب که حاکی از مهاجرت شدید کنکوری ها برای تحصیل پزشکی است. آن هم در حالی که در داخل کشور همچنان کمبود پزشک به چشم می آید.
به گزارش باراناخبر به نقل از الف هر سال افراد زیادی با رویای پزشک شدن سعی در عبور از سد کنکور دارند اما با توجه به محدودیت ها و ظرفیت کم این رشته در کشور بسیاری از انجام آن ناتوان مانده و چاره را در مهاجرت برای تحصیل می بینند. این در حالی است که کشور هم با کمبود پزشک مواجه است و هم این اتفاق به نوعی خروج سرمایه برای کشور محسوب می شود هم سرمایه انسانی و هم سرمایه ارزی.
کمبود پزشک
چندی پیش محمد رئیس زاده رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور در گفتگو با خبرگزاری آنلاین عنوان کرد که سرانه پزشک به جمعیت کشور نزدیک ۱۵ به ده هزار نفر است. این در حالی است که کشور تا چند سال آینده دچار بحران سالخوردگی جمعیت خواهد شد. بررسی سایر کشورها نشان می دهد که سالخوردگی جمعیت با سرانه پزشک نسبت مستقیم دارد و نیاز به خدمات درمانی و در راس آن نیاز به پزشک در این کشورها بیشتر از سایرین است. همین امر باعث شده تا در کشورهایی که جمعیت سالخورده تری دارند سرانه پزشک بالاتر باشد و به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان سرانه پزشک در این کشورها حدود 38 به ده هزار نفر است. این فاصله نیاز اساسی کشور به تربیت پزشک را نشان می دهد.
مهاجرت در آرزوی پزشکی
حال اما عده ای از دانش آموزان کشور وجود دارند که هم توانایی و علاقه لازم به تحصیل در این رشته را دارند و هم حاضر هستند تا برای این هدف هزینه کنند. اما مسئله ای که وجود دارد ظرفیت محدود این رشته در دانشگاه های کشور است که باعث می شود افرادی که هم استعداد و هم علاقه به رشته پزشکی دارند از تحصیل در این رشته بازبمانند. در حال حاضر ظرفیت پذیرش پزشکی در کشور در سال ۱۴۰۳ حدود ۱۳ هزار نفر اعلام شده است. این در حالی است که سال گذشته مدیرکل سازمان بورس و اعزام دانشجویان کشور در مصاحبه با فرهیختگان گفت: «جالب است بدانید ۵۰ هزار نفر از داوطلبان رشته تجربی معدل پایه دوازدهم آنها بالای ۱۹/۷۵ داشتند یعنی ما یقین داریم که آنها نخبه هستند اما نمی توان پاسخگوی آنها بود. همانطور که گفته شد جامعه با گروهی از داوطلبان روبه روست که علی رغم میل و استعداد به تحصیل پزشکی به دلیل ظرفیت کم این رشته حتی در دانشگاه های آزاد کشور هم توانایی تحصیل ندارند و به عنوان آخرین گزینه مهاجرت را انتخاب کرده و در سایر کشورها به تحصیل این رشته می پردازند و با توجه به سخت گیری های شدیدی که در تایید مدرک و ارائه مجوز فعالیت در کشور به این افراد وجود دارد عموما مهاجرت خود را دائمی می کنند. این یعنی خروج سرمایه از کشور؛ در وهله اول خروج سرمایه انسانی و فرار پنهان نخبگان و در وهله دوم خروج سرمایه ارزی که می شد در داخل خود کشور هزینه شود.
افسانه مهاجرت پزشکان
در فضای فعلی کشور اما تمام توجهات معطوف به مهاجرت پزشکان است. موضوعی که تا به امروز هیچ آمار دقیق و رسمی از کم و کیف آن منتشر نشده و اظهار نظرها صرفا با استناد به منابع غیر معتبری مثل گواهی عدم سوپیشینه انجام می گیرد. گواهی که علاوه بر مهاجرت چندین کاربرد دیگر نیز دارد. این درحالی صورت می گیرد که در هردو مورد ما خروج سرمایه انسانی و ارزی را شاهد هستیم اما بازوان صنفی پزشکان به حدی مهاجرت پزشکان را ضریب دار کرده اند که تمام توجهات به این موضوع معطوف شده است. مسئله ای که تاکنون مشخص نشده تا چه حد به واقعیت نزدیک است و آیا واقعا نیازمند این همه توجه است؟
اگر دغدغه اصلی خروج نخبگان از کشور است چرا صاحب نظران در این مورد صحبتی نمی کنند و مهاجرت برای پزشکی را فراموش کرده و تنها به مهاجرت پزشکان می پردازند؟
انتهای پیام