کرونا، کتاب و معنای زندگی
ماهیت این موجود چیست؟ آیا جهش ویروسی از حیوان منتقل می شود ، یا محصول خطای آزمایشگاهی یا بخشی از یک جنگ بیولوژیکی است. یا سایر تحلیل ها در حال انجام است. پاسخ هرچه باشد ، معنای زندگی هر یک از سازه های پیشنهادی آن دوباره مورد اصابت قرار می گیرد و اکتشاف جدیدی زنده می شود. کاوش پنهان و فراموش شده در زندگی روزمره ، ممکن است توسط بازیهای برنده و باخت مغازه داران بزرگ انجام شده و خلاصه شود: “من کجایم ، کجا هستم؟” من کلی هستم ، یعنی من انسان هستم.
در این چند هزار سالی که من ابزار ساخته ام و با آن در زندگی خود و روی زمین و موجودات زنده افتاده ام ، چند گونه از بین رفته و چه تعداد آشفتگی را در چرخه طبیعت ایجاد کرده ام و … باز هم این سوال ، این چالش است درجا. زیر این لایه نازک (قطر حدود 3 میلی متر) ازن چه کاری باید انجام دهم؟
چرا این سال پیش می آید؟ با نزدیک شدن به مرگ ، این سرنوشت کور که مادر ترزا برای آن هیچ تفاوتی با آدولف هیتلر ، گاندی با چرچیل ، چنگیز و نرو و کالیگولا با بودا و سقراط و ملاصدرا ندارد. به حدی که بخشی از آگاهی روزمره می شود و مرگ آگاهی زنده می شود. در حال حاضر آن را می بینید ، یک درب مانند یک دیوار بزرگ جلوی شما بسته است ، دریچه های بسیار کوچکی دارد که با قفل های بزرگ به هم متصل می شوند ، کلید هیچ چیز نیست ، یعنی هیچ کتابی به جز کتاب وارد این قفل ها نمی شود .
هر کتاب کلید کوچکی برای قفل است و دهانه هر دری ذره ای از نور است که روی آن می افتد. کتاب بعدی که می خوانید ، پرتو نور کمی بازتر ، موهای دیگر را در معرض دید انسان قرار می دهد. خوب ، اگر در اینجا بگویید که مشکل حل شده است و ما با چند چراغ در را روشن می کنیم و خوشحال می شویم ، و چه و چه ، چیزی گفته ایم که مجریان تلویزیون و مجریان رسانه ها و مشاهیر شبکه های مجازی و معلمان حل مسئله و …
در طول مسیر انقلاب ، شیپورهای بدبخت فریاد می زنند: “خوشبختی در سه دقیقه” ، “آزمایش خوشبختی در سه حرکت” ، “راز کسانی که از سه چپ از چپ به راست رفتند” ، “مفهوم مبهم مأموریت سید” خندان در سه دوره “(البته در میدان انقلاب ، سر و صدا ، کتاب و مسیر تاکسی و غیره وجود دارد که به هم ریخته شنیده می شود.
البته ، چنین چیزهایی باید در خیابان های انقلاب در سراسر جهان فروخته شود. جالب اینجاست که شما در این جاده ها درآمد کسب می کنید زیرا خرید شما جایزه ای هم دارد ، به عنوان مثال ، وقتی ساده می شنویم ، برای تازه واردانی که تا دیروز در چمدان بودند جایزه می گرفتیم. بله ، به عنوان مثال ، دیدن مدل تهران از پشت بام یا شنا در خزانه حمام سنتی که دیروز از بازارهای ترکیه و کانادا بیرون نیامد ، با مدل سازی نام تجاری فضای باز استخر بزرگ حزب گتسبی یا مثلاً حراج ردپای آقایی که دیروز از خوشحالی منفجر شد و غیره
نه ، اگر ما از این سوراخهای نوری که از دست داده ایم خیلی خوشحال هستیم ، مثل این است که در کودکی در وسط لیلی تکان بخوریم ، شما می دانید که گم شده اید ، دیگران می دانند که گم شده اید اما لجبازی می کنید و ادامه می دهید ، خوب ادامه دهید اما بابا را از دست بده ، منظورم این است که کتاب را به مقصد برسان و بخوان تا برنده شوی ، بازنده می شوی. کتابی را برای کشتن این قاتل لعنتی بخوانید. هرچه بیشتر درآمد کسب کنید ، بیشتر از شما جایزه در کتاب می خواهید ، اکنون هر جایزه.
برخی از ما کتاب مربوط به مد یا خط مد را می خوانیم ، هر کجا که بروید ترجمه یا نسخه اصلی آن را ببینید ، یا کسی را پیدا کنید که به سرعت نویسنده آن نویسنده شود ، مثلاً یک نویسنده مشهور جهانی می شود. ” یک روز وقتی کودک بود ، با مادرش در حوله از دستشویی بیرون آمد و سپس عطسه کرد. “مانند اطلاعاتی که روزگاری توسط خبرنگاران مد هنگام تماشای فوتبال به روز شد و هنوز هم هست.” واقعاً “خوب چه؟” ، “چه کاری باید انجام دهم؟” “یا با من هستی؟” واژه ای غیرمولد که با بیان آن تفاوتی ندارد.
زمانی مد شده بود ، گویی هنوز برای شخصی ایستاده است ، مثلاً این مقدار کتاب را خوانده باشد ، آنگاه برخی افراد ضرب ، تقسیم ، جمع و تفریق می کنند ، اما نه! نمی توان از زندگی او خارج شد ، کسی گفته بود که اگر او 4 ساعت ، 43 دقیقه و 25 ثانیه شب بخوابد و چه و چه چیزی ممکن است. این یکی از آن مشاغل است ، نه زیاد خواندن یک فضیلت است و نه کم خواندن ، درک آنچه خوانده ایم مهم و آموزنده است ، یا حداقل نشان می دهد راهی برای گشودن آن وجود ندارد. به طور خلاصه ، اگر بگویم که شما در میان آتش جهان هستید ، فاجعه از هر طرف بوجود می آید ، و به گفته حافظ:
هر جا می رفتم وحشت می کردم
زنهار راهی بی پایان برای خروج از این صحرای وین است
یک بار به سعدی می رسد و دور گلستان می رود و ابراهیم آور و سیاوش فرجام از آتش می گذرند ، اگرچه شاید کمتر مفید باشد زیرا او امروز نویسنده ای مشهور در جهان است اما مطمئناً نثر او حس زیبایی را برآورده می کند از یک شخص
بگذارید برای قلب خود کتاب بخوانیم تا چراغ کوچکی در گوشه ای از روح خود روشن کنیم. در روزهای بعد ، وقتی بسته شدن مجدد دوباره شروع شد ، بیایید یک کتاب را بگیریم و سعی کنیم آن را تمام کنیم. آی تی
57 245