چرا «اتل متل توتوله»؟  

قطعا تا حالا این سوال را از خودتان پرسیده اید که اصلا «اتل متل توتوله» چه معنی ای دارد؟ چه کسی برای اولین بار این جملات را نوشته است؟ برای رسیدن به پاسخ با ما همراه باشید.

به گزارش باراناخبر به نقل از فرارو ادبیات عامیانه فارسی سرشار از سروده هایی است که به نظر بی معنا می رسند و مشخص نیست توسط چه شخص یا اشخاصی سروده شده اند.

«زائوم» با وجود این که مختص ادبیات فارسی نیست اما در ادبیات عامیانه فارسی نیز پیشینه بسیار طولانی ای دارد که بخشی از این نوع سروده ها پس از گذشت سالیان سال همچنان ورد زبان مردم ایران است. با این وجود تاثیر این نوع از ادبیات بر فرهنگ و همچنین پیگیری خاستگاه فرهنگی آن می تواند مسئله بسیار مهمی باشد.

گاو حسن چجوره؟»

همه ما در کودکی این ابیات عامیانه را به تنهایی یا همراه با دوستانمان خوانده ایم اما هیچوقت متوجه نشدیم که این ابیات دقیقا چه معنی ای دارند یا اصلا برای چه و توسط چه کسی سروده شده اند و یا مهم تر از این آیا می توان نام این ابیات را شعر گذاشت یا نه؟

نمونه های بسیار زیادی از این گونه سروده ها در ادبیات عامیانه ایران به چشم می خورد که یکی از معروف ترین آنها همین «اتل متل توتوله» است. در فرهنگ های قومی ایران نیز تعداد بسیار زیادی از این دست سروده ها به چشم می خورند و البته در کنار این بسیاری از لالایی ها مادرانه نیز از این دست سروده ها هستند.

«زائوم» چیست؟

اصطلاح «زائوم» برای اولین بار توسط آینده گرایان و صورت گرایان روس استفاده شد و توسط محمدرضا شفیعی کدکنی وارد ادبیات فارسی شد. کدکنی در کتاب «رستاخیز کلمات» که در مورد صورت گرایان روس و آرا آنان است برای اولین بار از اصطلاح زائوم استفاده کرد و رفته رفته این اصطلاح در انجمن های ادبی راه را برای خودش باز کرد.

زائوم –آنگونه که دکتر کدکنی می گوید- در واقع به اشعار عامیانه ای اطلاق می شود که هدف اصلی سرایش آنها لذت از موسیقی کلام است و نه انتقال معنی. موسیقی این اشعار نیز معمولا بسیار ساده و همه فهم است. به گونه ای که جمع کثیری از انسان ها به سادگی آن را درک کرده و به سبب این سادگی و البته خوش آوایی تحریک می شوند که آن را زمزمه کنند. در نتیجه می توان زائوم ها را از قید معنی رهایی بخشید و آنان را به کلماتی موزون تقلیل داد.

قدمت این دست از سروده ها بسیار زیاد است و معمولا در بستر یک فرهنگ و توسط جمعی از افراد به وجود می آیند و چنین نیست که کسی برای سرودن آنها همت گماشته باشد. همچنین این دست سروده ها معمولا به صورت سینه به سینه منتقل می شوند و تا همین چند سال پیش در قالب کتابت در نیامده بودند. زائوم ها را می توان نشان از گرایش شدید نوع بشر به حفظ موسیقی در کلام دانست و همچنین ستایش نوعی سرود نمادین برای شادزیستی در مجاورت یکدیگر.

نکته جالب دیگری که در مورد زائوم ها وجود دارد قوافی آنهاست. چنان که به عنوان مثال «توتوله» با «چجوره» قافیه شده است. جالب است که توتوله و چجوره از منظر علم عروض و قافیه قوافی چندان مستحکمی به نظر نمی رسند. اما آن چه که این قوافی را جالب توجه می کند این است که این دو لغت از نظر آوایی به هم شباهت دارند. چنان که «تو / tu» و «جو / ju» از طرفی و «له / le» و «ره / re» از طرف دیگر از نظر آوایی با هم متجانس هستند. با این تفاسیر مشخص است که قافیه نیز در زائوم ها اگر چه دقیق نیست اما محلی از اعراب دارد. همه اینها در کنار یکدیگر به نوعی بیانگر علاقه ذاتی نوع بشر به موسیقی کلامی است. حال چه این موسیقی به قول شفیعی کدکنی موسیقی کناری (قافیه و ردیف و…) باشد و چه موسیقی خود کلام که در زبان فارسی نتیجه تقطیع متساوی ابیات است.

زائوم در شعر مولانا

زائوم ها در ابیات شاعران بزرگ نیز به چشم می خورند و نمونه های بسیاری را می توان یافت که شاعران بزرگ ایرانی نیز از آنها استفاده کرده باشند. یکی از این شعرا مولانا است که در دیوان شمس او به کرات می توان شاهد همچین مسئله ای بود. به عنوان مثال:

مرد سخن را چه خبر از خمشی همچو شکر

خشک چه داند چه بود ترلللا ترلللا

می توان چنین برداشت که مولانا قصد دارد بگوید که خشک ازتر چه می داند. اما تکلیف «لَلَلا» چیست؟ مولانا برای افاده موسیقی کلام این تولید آوایی را انجام داده است و در واقع هدفی در ورای همین آوا وجود ندارد. بسامد اینگونه آواسازی ها در اشعار مولانا بسیار زیاد است و همانطور که گفته شد در اشعار دیگر شاعران پارسی گو نیز نمونه های بسیاری می توان یافت.

آیا زائوم ها شعر هستند؟

چنان چه که بر اساس تعریف کلاسیک شعر را کلام موزون و مقفی و مخیل و دارای اندیشه بدانیم نمی توان زائوم ها را شعر دانست. اما به هر حال این سروده ها از نظر موسیقی بسیار غنی به نظر می رسند و انکار اهمیت آنها در ادبیات عامیانه و شکل گیری آن نیز شدنی نیست.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا