عمومی

مسیر دیپلماسی ایران و تهدیدات فزاینده آمریکا و تل‌آویو

به عنوان بخشی از همکاری چندجانبه خود با دولت بایدن، تروئیکای اروپایی از مکانیسم های اقدام ائتلافی برای محدود کردن توانایی و قدرت برنامه هسته ای ایران استفاده کرد. تروئیکای اروپایی تلاش کرد ایران را در چارچوب محدودیت های بیشتر قرار دهد. تجربه ترویکای اروپایی در سال 2003 انگیزه ای قوی برای کشورهای ائتلاف علیه ایران برای ایجاد فشارهای چندجانبه سیاسی، نهادی و بین المللی بر جمهوری اسلامی بود. چنین الگوی رفتاری راه را برای اتحادها و ضد اتحادهای جدید در آژانس بین المللی انرژی اتمی هموار کرد. تروئیکای اروپایی فشارهای سیاسی، نهادی و بین‌المللی بر ایران را در شرایطی افزایش داد که نشانه‌هایی از اعتراض اجتماعی نسبت به وضعیت اقتصادی ایران مشاهده شد.

تل آویو در ماه های اخیر از مدل اقدام تهاجمی مستقیم علیه امکانات، منابع و قدرت اقتصادی و سازمانی ایران استفاده کرده است که تروئیکای اروپایی و آمریکایی آن را نقطه ضعف سیاسی ایران در مقابل تهدیدات چندجانبه غرب می دانند.

در این شرایط است که ایران سیاست مقاومت در برابر فشار اروپا و آمریکا را در پیش گرفت. موضوع اصلی ایران همکاری با آژانس در شرایطی است که تمامی اصول و قواعد ایران در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک اعمال می شود. در چنین شرایطی، اگر محدودیت های بین المللی علیه ایران وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی باید یکی از دو راهبرد مقاومت یا سازش را انتخاب کند. استراتژی مقاومت مکانیزمی است که می تواند راه را برای یک ائتلاف جدید علیه ترویکای اروپایی و آمریکایی هموار کند.

از آنجایی که در دوره بحران کنونی اقتصاد جهانی، چالش‌های ساختاری داخلی آمریکا و اروپا افزایش یافته است، در چنین شرایطی هرگونه فشار سیاسی و امنیتی بر ایران در صورت مواجهه با بحران اقتصادی منطقه‌ای و جهانی افزایش خواهد یافت.

1- مدل تعامل سازنده

ایران در پاسخ به قطعنامه تهاجمی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سازوکارهای تعامل سازنده استفاده کرد. الگوی رفتاری ایران با نشانه هایی از همکاری سازنده مشروط همراه است.

جمهوری اسلامی همواره به دنبال استفاده از سازوکارهای تعامل در عرصه دیپلماسی، محدودیت های بین المللی و تهدیدات سیاسی بوده است. اگرچه تروئیکای اروپایی در تلاش است تا ایران را وارد فضای سازش و محدودیت های بیشتری برای جمهوری اسلامی کند، اما سازوکار همکاری سازنده با ایران را می توان یکی از نشانه های آغاز دیپلماسی دانست.

واقعیت این است که تصویب قطعنامه شورای حکام در آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران پایان دیپلماسی نیست، بلکه زمینه و نشانه های همکاری جدید بین کشورها بر اساس اصول، قواعد و سازوکارهایی را فراهم می کند که به ناچار انجام دادن . معامله با ثبات تر است.

همکاری سازنده در روابط بین الملل به معنای سازش و پذیرش همه جانبه نگرش ها و سیاست های طرف مقابل نیست. چنین مدلی را نمی توان تقابل با نظم یا قوانین جهانی دانست. واقعیت در رقابت بین المللی این است که هر کشور منافع، اولویت ها و اهداف خاص خود را دارد که با سیاست های قدرت های بزرگ در تضاد خواهد بود.

در چنین شرایطی، الگوی رفتار مؤثر و سازنده، جهت گیری سازنده و استفاده نهادی و قانونی مشروط از قدرت و ابزار تعامل است.

وضعیتی را در نظر بگیرید که ایران در مواجهه با فشارهای آژانس، آمریکا و کشورهای اروپایی از مدل سازش استفاده کرد. در آن شرایط هیچ نتیجه و مطلوبی در فضای سیاسی و اقتصادی ایران وجود نداشت. تجربه گذشته نشان می‌دهد که سیاست‌های سازش چالش‌های اقتصادی، امنیتی و استراتژیک علیه کشورها را افزایش می‌دهد.

2. افزایش تهدیدات از سوی ایالات متحده و تل آویو

واشنگتن و تل آویو از سازوکارهای تهدید مستقیم نظامی در رابطه با ایران استفاده کردند. در 10 ژوئن 2022، ایالات متحده یک مانور نظامی مشترک با نیروی هوایی اسرائیل انجام داد.

فعال شدن هواپیماهای B-52 آمریکا و حرکت آنها بر فراز کشورهای خلیج فارس و حوزه دریایی را می توان به عنوان یک علامت هشدار تحریک آمیز از سوی سنتکام و فرماندهی مرکزی آمریکا تلقی کرد.

پرتاب بی-۵۲ یکی از نشانه های تهدید ایران به اقدام نظامی علیه پایگاه فردو است. در حالی که در فضای سیاسی و امنیتی کنونی، هرگونه اقدام نظامی آمریکا می تواند زمینه ساز یک جنگ منطقه ای چندجانبه و چندجانبه باشد.

چنین اقدامی ممکن است واکنشی فراگیر، فراگیر و فراگیر را برانگیزد. اگر آمریکا از سیاست تهدید استفاده کند و آن را دستاویزی برای فشار نظامی و اقتصادی علیه ایران قرار دهد، زمینه برای تشدید بحران فراهم خواهد شد.

مانور یگان های عملیاتی آمریکا و پرتاب بی-۵۲ یکی از نشانه های تهدید و گسترش بحران است. چنان که می توان آن را زمینه ای برای بازگشت و احیای دیپلماسی دانست.

در فرآیند مدیریت بحران های منطقه ای و بین المللی، دیپلماسی به شرایطی باز می گردد که هر یک از بازیگران حداکثر توان ممکن را برای رویارویی با طرف مقابل از خود نشان می دهند. واقعیت موجود را می توان نشانه ای از اراده در نظر گرفت. موضوع جنگ اراده ها بخش اجتناب ناپذیر و در هم تنیده هنر جنگ سان تزو و هنر تحریم ریچارد نئوو خواهد بود.

به عنوان موضوع اصلی [رویکرد]منفی افزایش تحریم ها و تهدیدات نظامی مرتبط با آن است، در صورتی که کشوری در موقعیت تهدید موثر قرار گیرد که در این صورت ناگزیر اراده و قدرت خود را برای مقابله با بازیگر رقیب از دست خواهد داد.

در چنین شرایطی نه تنها زمینه ای برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات وجود نخواهد داشت، بلکه زیرساخت های درگیری نظامی را اجتناب ناپذیر می کند. در دوره و شرایط کنونی مانند قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که علیه ایران و آمریکا با استفاده از مکانیسم‌های مانور نظامی صادر شده است، ممکن است هر تغییری از جمله درگیری تاکتیکی و دیپلماسی سازنده شکل بگیرد.

نتیجه:

تروئیکای اروپایی و ایالات متحده از سیاست ها و مکانیسم های فشار اولیه برای ارعاب ایران استفاده کردند. تروئیکای اروپایی سیاست های خود را بر تبادل اطلاعات با تل آویو متمرکز کرد. انتظار اینکه گروسی صرفا مدیر فنی آژانس باشد بیهوده است.

اگرچه کار آژانس ماهیت فنی دارد، اما واقعیت رفتار آژانس مبتنی بر نشانه‌های اقدام تاکتیکی و مدلی از رفتار استراتژیک خواهد بود.

واقعیت این است که در برخی دوره های تاریخی، آمریکا و قدرت های بزرگ ممکن است بر سیاست های آژانس بین المللی انرژی اتمی تأثیر بگذارند. تصویب قطعنامه شورای حکام علیه ایران به این معناست که آمریکا از سیاست بسیج عمومی خود برای مقابله با ایران استفاده کرد.

نظام منطقه‌ای و بازیگران مؤثر بر نظم جهانی باید بدانند که در فضای بحران بهترین الگوی رفتاری تشدید سیاست فشار و خویشتن‌داری ایران نخواهد بود. واقعیت این است که ایران همواره از سیاست ها و سازوکارهای منعطف و عمل گرایانه بهره برده است.

فشار بیش از حد بر ایران منجر به حل زودهنگام این موضوع نمی شود، بلکه راه را برای شکل گیری چالش های جدید هموار می کند. در نهایت باید توجه داشت که سیاست ایران در فعال کردن مجدد سانتریفیوژهای پیشرفته به منزله نادیده گرفتن تعهدات این کشور در قبال آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و قدرت‌های بزرگ نیست. ایران همواره بر لزوم انجام تعهدات متقابل تاکید کرده است.

با توجه به اینکه آمریکا سیاست افزایش فشار بر ایران را دنبال می کند، طبیعی است که ایران در بهره گیری از سازوکارهای همکاری سازنده بسیار محدود خواهد بود. مدل ایران برای برچیدن دوربین های آژانس بین المللی انرژی اتمی به این معناست که ایران توانایی و ابزار لازم برای انجام اقدامات متقابل را دارد.

اقدامات متقابل ایران را می توان ابزاری برای بازگرداندن آمریکا و اروپا به تعهداتشان در برنامه جامع اقدام مشترک دانست. ایران قصد خروج از برنامه هسته ای را ندارد و چنین رویکردی را می توان بخشی از سیاست انتقادی تل آویو در منطقه دانست.

* منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد/ شنبه 21 ژوئن 1401

دکمه بازگشت به بالا