تیم ملی باز هم در یکقدمی فینال ناکام ماند تا حسرت قهرمانی در جام ملتهای آسیا به بیش از نیمقرن میگذرد. حذف ایران در نیمهنهایی اتفاق جدیدی نیست و برای هفتمین بار متوالی رخ میدهد اما چیزی که ناکامی در این دوره را تلختر از همیشه میکند، حذف مدعیان قهرمانی مثل عربستان، کرهجنوبی، استرالیا و ژاپن است که نشان میدهد تیم ملی اینبار چقدر به قهرمانی نزدیک بوده و فرصت پایان این طلسم تاریخی چقدر ساده از دست رفته است. امیر قلعهنویی هم آمده بود طلسمی را بشکند که مربیان چشمرنگی خارجی هم موفق به شکسته شدن آن نشده بودند ولی او هم نتوانست این سد تاریخی را پشتسر بگذارد و اتفاقات تلخ ۲۰۰۷ باز هم برایش تکرار شد.
قلعهنویی در طول جام ملتها اتفاقات مثبتی مانند نیمه دوم درخشان و بینظیر مقابل ژاپن را رقم زد و توانست تیمی که در ۲-۳ سال اخیر چندین بار درگیر دودستگی و اتفاقات داخلی شده بود را بار دیگر به بهترین شکل متحد کند. سرمربی تیم ملی اما در طول جام چندین رفتار عجیب داشت و بخش اعظم آن به نشستهای خبری برمیگردد. قلعهنویی که مشخصا هنوز نتوانسته اتفاقات سال ۲۰۰۷ را هضم کند، بارها و بارها در مصاحبههای خود از آن ماجراها و ظلمی که به زعم خودش به او شده گفت. هیچکس هم نمیداند چه لزومی دارد سرمربی یک تیم در حساسترین روزهای مربیگری خود و وسط برگزاری یک تورنمنت اتفاقات ۴ دوره قبل را نبشقبر کند. امیرخان بهقدری بابت ماجراهای سال ۲۰۰۷ صحبت کرد که حتی عادل فردوسیپور هم پس از ۱۷ سال درباره آن اتفاقات به حرف آمد و از خواست که بیخیال این ماجراها شود. انگار قلعهنویی میخواست با قهرمانی در این دوره به همه منتقدان خود ثابت کند که در تمام این سالها اشتباه میکردند و بابت این اشتباه از آنها انتقام بگیرد.
اگر نگاهی به نشستهای خبری مربیان تیمهای مختلف در طول مسابقات بیندازید، میبینید که سرمربی تیم ملی ایران با اختلاف رکورددار طولانیترین نشستهای خبری بوده است. او در مصاحبههای خود تقریبا درباره هر چیزی که فکرش را کنید صحبت میکرد و مشخص بود که بخشی از تمرکزش هنوز درگیر اتفاقات تاریخی است. او هنوز هم از ظلمی که به مربیان ایرانی شده میگوید و پیش از بازی با قطر یحیی گلمحمدی را به تیمهای اروپایی پیشنهاد میدهد. بسیار بعید است که مثلا حسین عموته، سرمربی مراکشی اردن پس از تاریخسازی با تیمش بیاید و در نشست خبری بگوید مربیان مراکشی چیزی از مربیان اروپایی کم ندارند و خودش و ولید رکراکی را شایسته حضور در اروپا بداند یا مثلا کلینزمن درباره ظلمی که سال ۲۰۰۶ در تیم ملی آلمان به او شد حرف بزند. مانچینی هم خاطرات کار کردن با ستارگان مطرح جهان و قهرمانی یورو ۲۰۲۰ را در همان ایتالیا گذاشته بود و موریاسو پس از حذف نگفت من همانی هستم که اسپانیا و آلمان را شکست دادم. قلعهنویی حتی از خیانتی که بعضی بازیکنان استقلال ۱۰ سال پیش کردند هم نگذشت و تازه وعده داد که بهزودی دوباره درباره آن حرف خواهد زد.
سرمربی تیم ملی درست در روزهایی که بزرگترین منتقدانش هم سکوت کرده بودند تا او با جام و افتخار به کشور برگردد، همچنان درگیر یکسری تسویهحساب غیرضروری بود. تسویهحسابهایی که کاملا روی تمرکز او هم تاثیر گذاشت و نقش زیادی روی عملکرد سینوسی ایران در این دوره ایفا کرد و جامی که بیشتر از هر زمانی به آن نزدیک بودیم را از ایران گرفت. ای کاش او تمرکز بیشتری روی عملکرد تیمش داشت تا در حساسترین دقایق بازی با قطر از پتانسیل نفراتی چون مهدی قایدی و علی قلیزاده بهتر استفاده کند و بازیکنانی که از ابتدای جام صاحب کمترین دقایق بازی بودند را در مهمترین زمان به میدان نفرستد.
البته این موضوع فقط در کادر فنی تیم ملی نبود و بازیکنان و حتی مجریان و گزاشگران تلویزیونی هم درگیر آن بودند. نمونه بارز آن در بازی ایران و امارات بود که بازیکنان تیم ملی بهدلیل کریخوانی هواداران و نه بازیکنان اماراتی آنطور خوشحالی کردند و جنجال به راه انداختند. اینجا هم گزارشگری بود که دقیقه ۴ بازی پس از گل سردار آزمون فریاد قطری اسمع سر داد!