قدرت درون‌زا، عامل ثبات جمهوری‌اسلامی

فقدان‌ شهادت‌گونه‌ ریاست‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ هرچند غم‌ سنگینی‌ است‌ اما در کنار این‌ داغ‌ و غم‌ یک‌ واقعیت‌ دیگر هم‌ دارد خودش‌ را نشان‌ می‌دهد؛ ‌ساختار قدرت‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌دلیل‌ اتکا به‌ قدرت‌ درونی‌ جامعه‌ و مؤلفه‌های‌ دیگر به‌گونه‌ای‌ است‌ که‌ خلأ‌ یک‌ شخصیت‌ یا فرد اعم‌ از سیاسی،‌ نظامی،‌ اجتماعی‌ یا فرهنگی‌ هرچند ضایعه‌ سنگینی‌ است‌ اما تاثیری‌ در کلیت‌ مسیر و جهت‌گیری‌های‌ کلان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ندارد.

به گزاش باراناخبر؛ جام جم نوشت: حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای‌ در دیدار غروب‌ یکشنبه‌ و در شب‌ ولادت‌ حضرت‌ رضا و آن‌ هنگامی‌ که‌ فقط چندساعت‌ از انتشار خبر سانحه‌ برای‌ رئیس‌جمهور می‌گذشت،‌ در دیدار جمعی‌ از خانواده‌های‌ سپاه‌ ولی‌ امر با اشاره‌ به‌ حادثه‌ پیش‌آمده‌ برای‌ رئیس‌جمهور اعلام‌ کردند ملت‌ ایران‌ نگران‌ و دلواپس‌ نباشند،‌ هیچ‌ اختلالی‌ در کار کشور به وجود نمی‌آید و همه‌ کارها اعم‌ از امنیت‌ کشور و امنیت‌ مرزها و امور مربوط‌ به‌ قوه‌ مجریه‌ مرتب‌ و منظم‌ انجام‌ خواهد شد و پیش‌ خواهد رفت.‌ ‌نظامی‌ که‌ قدرت‌ خود را از نیروی‌ درون‌زای‌ ملت‌ ایران‌ گرفته‌ و تا امروز بحران‌های‌ به‌شدت‌ سنگین‌تری‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ است.

«اتفاقی‌ در جهت‌گیری‌های‌ کلان‌ ایران‌ رخ‌ نخواهد داد.‌» ‌این‌ موضوع‌ محور عمده‌ تحلیل‌های‌ صهیونیستی‌ و آمریکایی‌ از این‌ روزهای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ است. ‌فقدان‌ شهادت‌گونه‌ ریاست‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ هرچند غم‌ سنگینی‌ است‌ اما در کنار این‌ داغ‌ و غم‌ یک‌ واقعیت‌ دیگر هم‌ دارد خودش‌ را نشان‌ می‌دهد؛ ‌ساختار قدرت‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌دلیل‌ اتکا به‌ قدرت‌ درونی‌ جامعه‌ و مؤلفه‌های‌ دیگر به‌گونه‌ای‌ است‌ که‌ خلأ‌ یک‌ شخصیت‌ یا فرد اعم‌ از سیاسی،‌ نظامی،‌ اجتماعی‌ یا فرهنگی‌ هرچند ضایعه‌ سنگینی‌ است‌ اما تاثیری‌ در کلیت‌ مسیر و جهت‌گیری‌های‌ کلان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ندارد. ‌همان‌ موضوعی‌ که‌ رسانه‌های‌ غربی‌ و صهیونیستی‌ هم‌ به‌ آن‌ اعتراف‌ کرده‌اند.

این‌ واقعیت‌ نه‌ فقط در تمام‌ عمر جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ بلکه‌ در همین‌ سال‌های‌ نزدیک‌ هم‌ یک‌ بار دیگر خودش‌ را به‌ وضوح‌ به‌ رخ‌ کشیده‌ است؛‌ شهادت‌ و ترور سردار حاج‌ قاسم‌ سلیمانی! ‌برخلاف‌ تصوری‌ که‌ بعد از شهادت‌ شهید سلیمانی‌ پیش‌ آمده‌ بود،‌ پرونده‌ فعالیت‌های‌ منطقه‌ای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ در حمایت‌ از محور مقاومت‌ نه‌ فقط رو به‌ ضعف‌ نگرایید بلکه‌ حجم‌ حمایت‌ و پشتیبانی‌ از مقاومت‌ در منطقه‌ به‌ جایی‌ رسید که‌ زنگ‌ خطر را برای‌ حیات‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ به‌ صدا در آورد. ‌حجم‌ عملیات‌های مختلف‌ و شلیک‌هایی‌ که‌ امروز از یمن‌ و عراق‌،‌ لبنان‌ و دیگر مناطق‌ جغرافیای‌ مقاومت‌ علیه‌ منافع‌ صهیونیستی‌ صورت‌ می‌گیرد به‌خوبی‌ مقیاس‌ پشتیبانی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ ازمقاومت‌ را درسال‌های‌ بعد از شهادت‌ حاج‌ قاسم‌ نشان‌ می‌دهد.

فارغ‌ از همه‌ اینها عملیات‌ کاملا فلسطینی‌ طوفان‌الاقصی‌ علیه‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ در نوار غزه‌ توسط‌ مقاومت‌ فلسطین‌ و در ادامه‌ هم‌ عملیات‌ موشکی‌ و پهپادی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ علیه‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ در قالب‌ عملیات‌ وعده‌ صادق‌ که‌ تاریخی‌ترین‌ قدرت‌ نمایی‌ ایرانِ‌ بعد از انقلاب‌ علیه‌ غده‌ سرطانی‌ منطقه‌ بود همگی‌ بعد ازشهادت‌ حاج‌ قاسم‌ رخ‌ دادند.‌خلأ‌ حاج‌ قاسم‌ هرچند ضایعه‌ای‌ سنگین‌ بود اما اختلالی‌ درحرکت‌ استکبار ستیزانه‌ ملت‌ ایران‌ حاصل‌ نکرد. ‌حالا شاید بهتر بتوان‌ وضعیت‌ کشور را بعد ازفقدان‌ شهادت‌گونه‌ جناب‌ آقای‌ رئیسی‌ تحلیل‌ کرد.واقعیت‌ سترگی‌ که‌ حتی‌ زبان‌ بدخواهان‌ غیرمنصف‌ جمهوری‌ اسلامی‌ راهم‌ به‌ اعتراف‌ واداشته‌ وبه‌ انتشارعمومی‌ عباراتی‌ شبیه‌ عبارات‌ فوق‌ کشانده‌ است:‌«اتفاقی‌ درجهت‌گیری‌های‌ کلان‌ ایران‌ رخ‌ نخواهد داد.»
   
از کودتا تا تجزیه‌طلبی‌ و تجاوز خارجی
مروری‌ بر حوادث‌ تاریخی‌ که‌ جمهوری‌ اسلامی‌ بعد از انقلاب‌ با آن‌ مواجه‌ بوده‌ هم‌ مؤید همین‌ گزاره‌ است. ‌انقلاب‌ اسلامی‌ پس‌ از پیروزی‌ در بهمن‌ ۵۷‌ تا پیش‌ از تجاوز رژیم‌ بعث‌ هم‌ حوادث‌ گوناگونی‌ را پشت‌ سر گذاشت. ‌استکبار با طراحی‌ و حمایت‌ از برنامه‌های‌ ضدامنیتی‌ مختلف‌ از کودتا در همان‌ روزهای‌ ابتدای‌ انقلاب‌ گرفته‌ تا حمایت‌ از گروهک‌های‌ تروریستی‌ تجزیه‌طلب‌ در نقاط‌ مختلف‌ کشور سعی‌ در ایجاد مانع‌ و حادثه‌ برای‌ مسیر مردم‌ و انقلاب‌ ایران‌ داشت.‌ توطئه‌هایی‌ که‌ هر یک‌ از آنها برای‌ شکستن‌ و به‌ بن‌بست‌ کشاندن‌ یک‌ نظام‌ سیاسی‌ کافی‌ بود و می‌توانست‌ باعث‌ فروپاشی‌ حاکمیت‌ سیاسی‌ نوظهور شود.
مرور این‌ توفان‌ها و تندبادها از زبان‌ رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ این‌ موضوع‌ رابه‌ خوبی‌ نشان‌ می‌دهد:‌«جنگ‌ تحمیلی‌ در سخت‌ترین‌ و بدترین‌ شرایط‌ خودش‌ بود. ‌رژیم‌ صدام‌ نیروهایش‌ را تا نزدیک‌ شهرهای‌ بزرگ‌ ما در جنوب‌ و غرب‌ آورده‌ بود.‌ بعضی‌ از شهرها را که‌ تصرف‌ کرده‌ بودند،‌ بعضی‌ شهرها مثل‌ اهواز و دزفول‌ و بعضی‌ شهرهای‌ دیگر کشور در غرب‌ را هم‌ نیروها تا نزدیک ‌[آن]‌ شهرها آمده‌ بودند…‌ نیروهای‌ دشمن‌ مسلط،‌ نیروهای‌ ما ناآماده؛‌ امکانات‌ ما در نهایت‌ ضعف،‌ امکانات‌ او فراوان… ‌این‌ مال‌ جنگ‌ است.‌ در داخل‌ کشور،‌ در خود تهران‌ جنگ‌ داخلی‌ بود؛‌ در خود این‌ خیابان‌های‌ تهران‌ جنگ‌ داخلی‌ بود. ‌منافقین‌ ریخته‌ بودند با هر چیز که‌ دست‌شان‌ می‌آمد ــ‌ از تیغ‌ موکت‌بُری‌ بگیرید تا هرچیزدیگری‌ که‌ در اختیارشان‌ بود ــ‌ افتاده‌ بودند به‌ جان‌ مردم‌ و پاسدار کمیته‌ و پاسدار سپاه‌ و…؛‌جنگ‌ بود دیگر،‌ تهران‌ جنگ‌ بود…تقریبا یک‌ هفته‌ قبل‌ از هفتم‌ تیر،‌ عدم‌ کفایت‌ رئیس‌جمهور وقت‌ در مجلس‌ احراز شده‌ بود و برکنار شده‌ بود. ‌یعنی‌ کشور بدون‌ رئیس‌جمهور ‌[بود]؛‌ وضع‌ این‌ جوری‌ بود. ‌کشور در یک‌ چنین‌ شرایطی،‌ یک‌ استوانه‌ای‌ مثل‌ بهشتی‌ را  از دست‌ داد. حدود دو ماه‌ بعد،‌ رئیس‌جمهور جدید و نخست‌وزیر ــ‌ شهید رجایی‌ و شهید باهنر ــ‌ را با هم‌ در یک‌ جلسه‌ شهید کردند… ‌اندکی‌ بعد یا یک‌ فاصله‌ کوتاهی‌ بعد از آن،‌ چند نفر از فرماندهان‌ ارشد جنگ‌ از ارتش‌ و سپاه،‌ در حادثه‌ هواپیما به‌ شهادت‌ رسیدند؛‌ شهید فلاحی،‌ شهید فکوری،‌ شهید کلاهدوز و امثال‌ اینها.‌ یعنی‌ در ظرف‌ کمتر از سه‌ ماه‌ این‌ همه‌ حادثه‌ تلخ،‌ این‌ همه‌ حادثه‌ وحشتناک،‌ این‌ همه‌ ضربه‌ مخرب! ‌خب‌ شما کدام‌ کشور را سراغ‌ دارید،‌ کدام‌ دولت‌ را سراغ‌ دارید که‌ بتواند در مقابل‌ این‌ همه‌ حوادث‌ بِایستد و از پا نیفتد؟»۱۴۰۱.۰۷.۰۴
نکته‌ قابل‌ توجه‌ در مرور تاریخی‌ رهبر انقلاب‌،آن‌که جمهوری‌ اسلامی‌ در آن‌ روزها هنوز یک‌ نهال‌ نوپا بود،‌ با این‌ حال‌ به‌ سلامت‌ و ابراهیم‌وار از دل‌ همه‌ این‌ آتش‌ها بیرون‌ آمد.
   
خدای‌ سال‌ ۶۰،‌ همان‌ خدای‌ امسال‌ است

اگر کشور در دل‌ آن‌ بحران‌ها و زخم‌ها و درحالی‌ که‌ هنوز ساختارهای‌ رسمی‌ و قانونی‌ آن‌ کامل‌ شکل‌ نگرفته‌ بودند رشد و بالنده‌ شد،‌ پس‌ از حوادث‌ تلخ‌ و غم‌انگیزی‌ مثل‌ فقدان‌ حاج‌ قاسم‌ و جناب‌ آقای‌ رئیسی‌ هم‌ با سربلندی‌ بیرون‌ می‌آید. ‌ایران‌ امروز برخلاف‌ ایران‌ دهه‌ ۶۰‌ یک‌ نهال‌ تازه‌ جوانه‌ زده‌ نیست‌ بلکه‌ یک‌ نظام‌ با ساختارهای‌ برآمده‌ از اراده‌ و قدرت‌ ملت‌ بیش‌ از ۸۵‌ میلیونی‌ است‌ که‌ نه‌ فقط‌ از دل‌ کودتا و ترور و تجزیه‌طلبی‌ و تجاوز دشمن‌ خارجی‌ سربلند بیرون‌ آمده‌ بلکه‌ حالا تقریبا دو دهه‌ است‌ که‌ توطئه‌های‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ و امنیتی‌ دشمنانش‌ را چه‌ در داخل‌ خاک‌ خودش‌ وچه‌ در سطح‌ بین‌المللی‌ و خصوصا منطقه‌ غرب‌ آسیا به‌ شکست‌ کشانده‌ است.ساختار و بنایی‌ قدرتمند با چگالی‌ سنگین‌ و زیادی‌ از تجربیات‌ تاریخی‌ و اجتماعی‌ که‌ حالا و در سال‌ ۱۴۰۳‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ را در یکی‌ از متلاطم‌ترین‌ مناطق‌ جهان‌ به‌ لنگرگاه‌ ثبات‌ و آرامش‌ تبدیل‌ کرده‌ است. ‌فقدان‌ یک‌ رئیس‌جمهور پرتلاش،‌ خدمتگزار،‌ صمیمی‌ و مخلص‌ و با ارزش،‌ هر چند برای‌ ملت‌ ایران‌ خلأ‌ سنگینی‌ است‌ که‌ به‌ راحتی‌ قابل‌ پر کردن‌ نیست‌ و از این‌ زاویه‌ جای‌ تاسف‌ و اندوه‌ دارد اما نباید از یاد برد جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ با اتکای‌ به‌ قدرت‌ درون‌زایی‌ که‌ ظرفیت‌ پرورش‌ و تربیت‌ کسی‌ مانند سیدابراهیم‌ رئیسی‌ را دارد و او را به‌ توانایی‌ و جایگاهی‌ می‌رساند که‌ سکان‌ اجرایی‌ کشور را به‌ خوبی‌ در دست‌ بگیرد،‌ استعدادهای‌ فراوانی‌ درمیان‌ ملت‌ انقلابی‌ خود دارد و مکتب‌ امام‌ خمینی،‌ سرچشمه‌ جوشانی‌ از ظرفیت‌های‌ مدیریتی‌ در خود دارد. ‌به‌ تعبیر رهبر انقلاب:‌«ما درسال‌۶۰،‌درمقابل‌ این‌ همه‌ حادثه‌ وشدت‌ عمل‌ توانستیم‌ روی‌ پای‌ خودمان‌ بایستیم‌ و دشمن‌ را ناامید کنیم،‌ امروز هم‌ می‌توانیم؛‌خدای‌ سال‌۶۰‌همان‌ خدای‌ امسال‌ است؛‌خدای‌ دوران‌های‌ سختی‌ ودوران‌های‌ گوناگون‌ یکی‌ است،‌همه‌ سنت‌های‌ الهی‌ هم‌ سرجایش‌ است. سعی‌ کنیم‌ خودمان‌ را مصداق‌ سنت‌های‌ الهی‌ درراه‌ پیشرفت‌ قراربدهیم؛‌سعی‌مان‌ این‌ باشد.»

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا