قتل کودک ۱۸ماهه با مشت پدر شیشه‌ای

آفتاب‌‌نیوز :

محل حادثه آپارتمانی در شرق پایتخت بود و تیم تحقیق وقتی در آنجا حاضر شد جسد بی‌جان دختربچه‌ای را دید که سودا نام داشت. آثار کبودی و سوختگی روی بدن او دیده می‌شد و به‌گفته پزشکی قانونی، کودک‌ آزاری مشهود بود.

مادر سودا در تحقیقات گفت: شب قبل برای خرید از خانه بیرون رفته بودم و بعد از اینکه برگشتم شوهرم اعتراض کرد که کجا رفته‌ای. او معتاد بود و هر وقت عصبانی می‌شد تا حد مرگ مرا کتک می‌زد. آن روز هم دیوانه وار مرا به باد کتک گرفت و با مشت به‌صورت دخترم که گریه می‌کرد کوبید و او بی‌حال شد. وی ادامه داد: می‌خواستم او را به بیمارستان ببرم اما شوهرم اجازه نداد و گفت حالش خوب است. حتی شب شیر خورد و حوالی صبح متوجه شدم که او فوت شده است. یکی از اقواممان که مهمان خانه ما بود به پلیس زنگ زد و شوهرم از ترسش فرار کرد.

در ادامه تحقیقات مشخص شد که مادر و پدر سودا کوچولو، به تازگی در آپارتمان طبقه اول ساکن شده بودند و در همین مدت زمان کوتاه، ‌همسایه‌ها بارها صدای درگیری و دعوای زوج جوان را شنیده بودند. آنها حتی به‌دلیل گریه‌های بی‌وقفه سودا با اورژانس اجتماعی هم تماس گرفته بودند.
در این شرایط تحقیقات پلیسی برای بازداشت پدر بی‌رحم شروع شد و ساعتی بعد مأموران موفق شدند او را دستگیر کنند. او به دستور بازپرس براعه بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت تا به‌زودی برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شود.

گفت‌وگو

متهم به قتل متولد سال۷۷ است و اعتیاد به شیشه دارد. او دیروز وقتی مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت مدعی شد که قصد تنبیه همسرش را داشته اما به قتل کودکش منجر شده است. گفت‌وگوی همشهری با متهم را در ادامه می‌خوانید.
انگیزه‌ات از قتل دخترت چه بود؟
باورکنید من به هیچ عنوان قصد کتک زدن و کشتن دخترم را نداشتم. من خواستم همسرم را کتک بزنم، رفتارهای او مرا عذاب می‌داد و موجب عصبانیتم می‌شد.
اختلافت با همسرت بر سر چه مسائلی بود؟
او به حرف من گوش نمی‌داد. بدون اجازه من از خانه بیرون می‌رفت؛‌ مثلا من هرچه لازم داشت می‌خریدم و وقتی از سرکار به خانه برمی‌گشتم می‌دیدم برای خرید از خانه بیرون رفته است. هیچ‌وقت با من صادق نبود.
از روز حادثه بگو چه شد که دعوا با همسرت به قتل دخترت منجر شد؟
آن روز همسرم بدون اجازه من از خانه خارج شده بود؛ خیلی طول نکشید که به خانه برگشت اما مرا ناراحت کرده بود. وقتی برگشت با هم درگیر شدیم و من شروع کردم به کتک زدن همسرم. دخترم در آغوش او بود و می‌خواستم به‌صورت همسرم مشت بزنم که او جا خالی داد و ضربه مشتم به‌صورت دخترم خورد. بر اثر این ضربه او روی زمین افتاد و ظاهرا از ناحیه سر آسیب دید.
بعد از این اتفاق، چرا دخترت را به بیمارستان نبردی؟
چون حالش خوب بود. فقط چند دقیقه اول بی‌حال شده بود. حتی شب شیر خورد و خوابید. آن شب یکی از بستگانمان مهمان خانه ما بود و سودادخترم هیچ مشکلی نداشت. نیمه‌های شب بود که همسرم سراسیمه فریاد زد که دخترمان نفس نمی‌کشد. من خیلی ترسیدم و فورا به برادرم زنگ زدم. بعد وقتی دیدم مهمانمان به پلیس زنگ زده از خانه زدم بیرون. رفتم اطراف خانه هوا خوری و تا چند ساعت گیج و دستپاچه بودم تا اینکه دستگیر شدم.
ظاهرا قبل از این هم، ‌دخترت را کتک می‌زدی؟
نه، اینطور نبود.
اما آثار کبودی و سوختگی روی بدن دخترت دیده شده است؟
بله. پسری ۳ساله دارم که او از سر حسادتش مدام سودا را کتک می‌زد و آثار سوختگی و کبودی به‌خاطر کتک‌های پسرم است.
کارت چه بود؟
با موتورم کار می‌کردم. ما اهل تهران نبودیم و تازه ۳‌ماه بود که برای کار از شهرستان به پایتخت آمده بودیم اما سفر به تهران برای ما خوش یمن نبود.
اعتیاد داری؟
نه. من لب به سیگار هم نمی‌زنم!
اما همسرت گفته که شیشه مصرف می‌کنی؟
متهم سرش را زیر می‌اندازد؛‌ سکوت می‌کند و دیگر حرفی نمی‌زند.

دکمه بازگشت به بالا