رمزگشایی از دغدغه‌های لودریان – باراناخبر

ژان ایو لودریان، وزیر دفاع و خارجه پیشین فرانسه، در گفت‌وگو با هفته‌نامه «اکسپرس» گفت: «بحران جاری (جنگ غزه) یک پیروزی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران است و حمله ۷ اکتبر دامی بود که اسرائیل در آن گرفتار شد. ادامه خشونت‌های جاری (از سوی صهیونیست‌ها) به سود ایدئولوژی حماس و اسلامی شدن آرمان و مساله فلسطین تمام خواهد شد».

به گزارش باراناخبر، حنیف غفاری در یادداشتی نوشت:

سخنان لودریان قطعا به مذاق بسیاری از استراتژیست‌ها و سیاستمداران اروپایی و آمریکایی خوش نیامده و فراتر از آن، اگر این سیاستمدار مطرح فرانسوی همچنان در کسوت وزیر خارجه کشورش مشغول به فعالیت بود، قطعا چنین جملاتی را بر زبان نمی‌راند!

لودریان همان سیاستمداری بود که بارها در دوران حضور خود در مسند وزارت خارجه فرانسه، با زبان تهدید با ایران، حزب‌الله لبنان، حماس، انصارالله، دولت سوریه و مقاومت عراق سخن می‌گفت و مواضع انکرالاصوات وی در تمجید از صهیونیست‌ها نیز در اذهان باقی مانده است. بنابراین قطعا هدف لودریان از بیان هشدارهای اخیر خطاب به غرب و رژیم غاصب و کودک‌کش صهیونیستی، تعارف و تمجید (از مقاومت فلسطین) نیست! او دغدغه‌های واقعی خود را که منطبق بر منطق نورئالیستی حاکم بر سیاست خارجی کشورش است به زبانی گویا بیان کرده است.

درباره دغدغه‌های مطروحه از سوی لودریان ۲ نکته اساسی وجود دارد:

۱-  عملیات توفان الاقصی، منتج به تشدید و تسریع روند صهیونیست‌ستیزی در جهان و متعاقبا تعمیق گفتمان مقاومت و تکثیر آن در جهان شده است. بدیهی است این پیروزی گفتمانی، فراتر از یک پیروزی راهبردی به شمار می‌آید. قطعا یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های لودریان، جاری بودن آثار گفتمانی و متعاقبا راهبردی جنگ غزه پس از پایان این آوردگاه مهم و تعیین‌کننده است. نظرسنجی‌های صورت‌گرفته در سراسر اتحادیه اروپایی و آمریکا، جملگی بیانگر تاثیر جنگ غزه بر نگاه ماهوی و بنیادین افکار عمومی غرب نسبت به موجودیت و هویت صهیونیسم است. حتی در کشور فرانسه نیز جرم‌انگاری هرگونه حمایت از حماس و فلسطینیان، نتیجه‌ای معکوس داده و صهیونیست‌ستیزی بی‌سابقه‌ای را در این کشور اروپایی رقم‌ زده است. لودریان به وضوح نسبت به شکل‌گیری یک منظومه جدید در نظام فکری – سیاسی جهان هشدار داده که ناظر بر نابودی صهیونیسم و تثبیت و تقویت ایدئولوژی و گفتمان مقاومت است. فرامرزی بودن این گفتمان و محدود نشدن آن به حوزه جغرافیایی غرب آسیا این دغدغه لودریان و دیگر سیاستمداران غربی را دوچندان کرده است. 

۲- در روزهای ابتدایی جنگ غزه، استراتژیست‌های غربی و صهیونیست و برخی حکام مرتجع کشورهای منطقه تصور می‌کردند پایان نبرد غزه مترادف با پایان حماس، تضعیف گفتمان مقاومت، ارتقای جایگاه صهیونیسم در نظام بین‌الملل و در نهایت اثبات راهکارهای انحرافی (مانند طرح ۲ دولتی) در قبال حل مساله فلسطین است. با این حال اکنون صحنه به گونه‌ای کاملا متفاوت رقم خورده است.

حماس و جبهه مقاومت بسیار ماهرانه ابعاد متنی و فرامتنی جنگ را مدیریت کرده و خبری از تحقق اهداف اعلامی صهیونیست‌ها در جنگ غزه نیست. نه‌تنها در نوار غزه، بلکه  در رام‌الله نیز راهکار ۲ دولتی به تاریخ پیوسته و دیگر جایی در قاموس ذهنی ساکنان فلسطین ندارد. خروجی این روند، تصاعد بحران به ضرر منافع صهیونیست‌ها، حامیان غربی و مهره‌های منطقه‌ای آنها خواهد بود. اصل مساله این است: بسیاری از پیش‌فرض‌ها و ثوابتی که مقامات آمریکایی، اروپایی و صهیونیست در ابتدای جنگ غزه و ناظر بر آینده مساله فلسطین مدنظر قرار داده بودند، یکی پس از دیگری در متن و فرامتن جنگ غزه ابطال شده است.

اکنون سوال و دغدغه آشکار لودریان و البته دغدغه و ترس غیراعلامی حامیان صهیونیسم این است: پایان جنگ غزه ـ که قطعا به سود مقاومت رخ خواهد داد ـ چه تاثیری بر مناسبات داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تل‌آویو خواهد گذاشت و تاثیر این مناسبات آسیب‌دیده، بر موجودیت صهیونیسم و شبکه ساخته شده توسط آن چیست؟ در اینجا شاهد برهم کنش ده‌ها علت و معلول بر یکدیگر نبوده و  خروجی آنها (طبق هر نوع احتمال‌سنجی ممکن) به ضرر جریان زور و سلطه خواهد بود. در چنین شرایطی لودریان حق دارد اینگونه نگرانی خود را بابت در هم شکستن دژ مستحمی که در ذهن خود از صهیونیسم ساخته بود، بیان دارد.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا