در شرایطی که منطقه درگیر یک بحران نظامی شدید است و رژیم صهیونیستی تلاش دارد تا دامنه تنش را هر روز بیشتر کند. ایران به عنوان یکی از ارکان اساسی جبهه مقاومت باید در همه شئون نظامی و سیاسی آمادگی تقابل حداکثری با هرگونه اقدامات رژیم صهیونیستی را داشته باشد و از ملزومات این آمادگی این است که گروه های مختلف سیاسی توجه خود را معطوف به حوادث منطقه کرده و ارکان مختلف حاکمیت را یاری کنند.
به گزارش باراناخبر فرهیختگان نوشت: برخی گعده های سیاسی اما از چنین درکی محروم بوده و به جای کمک به تشکیل یک جبهه واحد و همه جانبه هر روز اظهاراتی را مطرح می کنند که نه به این موضوع کمکی می کند و نه به اصلاح امور داخلی. نقدهای رادیکال به دولت آن هم صرفا به بهانه انتصابات در همین چهارچوب قابل بررسی است. برخی ترجیح داده اند در دوگانه منافع ملی و منافع حزبی دومی را برگزیده تا دولت را که در خط مقاومت تقابل سیاسی با رژیم صهیونیستی و حامیان غربی قرار دارد در داخل نیز تحت فشار قرار دهند. فضای سیاسی کشور باید از این روند سهم خواهی های جناحی فراتر رفته و به سمت وحدت و همگرایی پیش برود. در غیر این صورت استمرار این کشمکش ها می تواند باعث تعمیق بحران های سیاسی و اجتماعی در کشور شود.
برخی هنور در دعوای انتخابات مانده اند
چهره های سیاسی همچون رسایی و غضنفری که در ایام انتخابات خود را در کمپین رقیب پزشکیان می دیدند پس از پیروزی پزشکیان به نحوی علیه ظریف به عنوان عضو ستاد تبلیغاتی پزشکیان رفتار می کنند که این تصور ایجاد می شود هنوز دعوای انتخاباتی برایشان تمام نشده. پس از اینکه ظریف از سمت معاونت راهبردی رئیس جمهور استعفا داد و خودش در صفحه توییترش دلیل این استعفا را عدم تحقق انتظاراتش در انتصابات دولت عنوان کرد؛ انتقادات زیادی متوجه او شد مبنی بر اینکه ظریف با رویکردی سهم خواهانه به ماجرای تعیین کابینه می نگرد درحالی که خود او ابتدا مدعی بود شأن شورای انتقال قدرت صرفا مشورتی بوده و رئیس جمهور در انتخاب اعضای کابینه اختیار دارد. استعفای ظریف اما ادعای وزیرخارجه سابق ایران را زیر سوال برد و نشان داد که او در تاسیس شورای انتقال قدرت انگیزه های دیگری غیر از مشورت به پزشکیان نیز داشته است. درحالی ظریف به خاطر استعفایش مورد انتقاد قرار گرفته و به عنوان فردی که از مسئولیت شانه خالی می کند تحت فشار بود برخی از اعضای کمپین انتخاباتی رقیب پزشکیان ادعایی را علیه ظریف مطرح کردند که اتفاقا به نفع او بود و نه ضررش. عزل ظریف به دلیل تابعیت خارجی فرزندانش ادعایی بود که آنها مطرح کردند. ادعایی که خیلی زود با بازگشت ظریف به مسئولیتش رد شد. گروه رقیب که با هدف تخریب ظریف این مشی را در پیش گرفته بودند با این اتهام اتفاقا یک راه فرار برای پزشکیان گذاشتند؛ چراکه ظریف که به خاطر شانی خالی کردن مورد نقد بود می توانست بدون هیچ گونه موضع گیری و واکنشی برای خروجش یک دلیل در فضای رسانه ای داشته باشد. دلیلی که البته با بازگشتش به قدرت دیگر قابل استناد نبود. پس از این بازگشت گروهی که ادعایشان زیر سوال رفته بود ماجرای عزل ظریف را جدی تر گرفتند. نمایندگانی که در راس آنها رسایی قرار داشت در ادامه از تریبون مجلس خواهان پاسخگویی رئیس جمهور به خاطر این انتصاب شده و عزل او را خواستار شدند. رسایی به همراه برخی دیگر از نمایندگان مجلس همچنان بر این موضوع تاکید داشتند که حضور ظریف در کابینه به دلیل تابعیت خارجی فرزندانش مغایر با قانون است و باید هرچه سریع تر برکنار شود. او از رئیس جمهور خواست تا پیش از اینکه مجلس مجبور به دخالت شود خود ظریف را برکنار کند. رسایی در یکی از اظهاراتش گفت: «پزشکیان باید قبل از اینکه مجلس دست به کار شود خود اقدام و ظریف را برکنار کند. ما نمی خواهیم روابط بین مجلس و دولت به این نقطه برسد اما در صورت عدم اقدام مجلس ناچار به ورود خواهد بود.» اوج این انتقادات زمانی بود که برخی نمایندگان پا را از خواسته برکناری ظریف فراتر گذاشته و حتی تهدید کردند که در صورت عدم اقدام پزشکیان خود رئیس جمهور نیز محاکمه خواهد شد. کامران غضنفری یکی از نمایندگان منتقد با ادعایی جالب توجه گفت: «اگر پزشکیان ظرف چند روز آینده ظریف را برکنار نکند او را به دادگاه خواهیم کشاند و به ۱۰ الی۱۵ سال انفصال از خدمت محکوم خواهیم کرد حتی امکان دارد از ریاست جمهوری نیز عزل شود.»
گوشت قربانی همچنان مورد حمله
از همان ابتدای تشکیل دولت پزشکیان اصلاح طلبان به دقت تحولات را رصد کرده و انتصاب های کلیدی در کابینه را مورد نقد قرار دادند. این انتقادات عمدتا حول محور عدم توجه به نیروهای نزدیک به جبهه اصلاحات و استفاده از افراد وابسته به جریان اصولگرایی بود. جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات در یکی از مواضع رسمی خود آشکارا از انتصابات اخیر دولت انتقاد کرده و اعلام کرده بود که روند انتصاب ها بر خلاف انتظارات بوده است. او در این باره نوشت: «مقدمات انتصابات دولت چهاردهم بر مبنای کار کارشناسی و شایسته سالاری و با توجه به خاستگاه اکثریت رأی دهندگان و حامیان واقعی دولت بود. اما در چرخشی غیرقابل درک بانیان وضع موجود و مقربان جبهه پایداری در حال برکشیده شدنند.» امام در ادامه از دولت خواست که رویه فعلی خود را تغییر داده و نیروهای شایسته و همسو با شعارهای انتخاباتی را به کار گیرد. یکی از چهره های مطرح دیگر در این ماجرا حسام الدین آشنا مشاور سابق دولت روحانی است. کسی که پیش از این به دفاع از محمدجواد ظریف پرداخته بود. آشنا در واکنش به انتقادات حمید رسایی و دیگر چهره های اصولگرا علیه ظریف از او حمایت کرده و تلاش داشت خود را در مقابل سهم خواهی های سیاسی قرار دهد. اما در چند روز اخیر آشنا نیز به نوعی به جمع منتقدان دولت پیوسته و در توییتی کنایه آمیز نوشت: «با هم وفاق کردید؛ خیلی هم خوب. حالا کمی هم با مردم آشتی کنید.» این جمله به نوعی تناقض در مواضع او را نشان می دهد. آشنا از یک سو به دفاع از ظریف در برابر سهم خواهی های جناح مقابل پرداخته بود اما از سوی دیگر خود نیز به رویکرد سهم خواهانه دچار شده و به شعار وفاق ملی رئیس جمهور حمله می کند. این رویکردها با واکنش شفیعیان چهره نزدیک به پزشکیان مواجه شد. او در توییتی با اشاره به هجمه هایی که علیه انتصابات دولتی صورت می گیرد تاکید کرد که بسیاری از این انتقادات به دلیل منافع شخصی و فامیلی است و منافع مردم در این میان در اولویت چندم قرار دارد. شفیعیان با بیان اینکه برخی از جریان های سیاسی با پوشش مطالبه گری از حقوق مردم در واقع به دنبال تامین منافع شخصی یا جناحی خود هستند هشدار داد که: «این نوع برخوردها نه تنها به تقویت دولت و جامعه کمک نمی کند بلکه فضای سیاسی را بیش از پیش دچار تنش و دوگانگی خواهد کرد.» رویکرد سهم خواهانه درحالی همچنان درمورد جزئی ترین مسئولیت های دولت توسط برخی گروه های اصلاح طلب پیگیری می شود که در همان ایام نزدیک به تشکیل دولت صدای اعتراض بهزاد نبوی از چهره های باسابقه این جناح نیز بلند شده و او از هم جناحی هایش به کنایه خواسته بود که دست از سهم خواهی از دولت به عنوان گوشت قربانی بردارند.
زمان نشناسی سیاسی
اولین نتیجه ای که از این رویکردهای جناحی و نقدهای تند به دولت می توان گرفت عدم شناخت صحیح از زمان و اولویت های کنونی کشور است. در شرایطی که ایران در صحنه بین المللی با تهدیدات جدی مواجه است و هر روز اخبار جدیدی از تجاوزها و حمله های رژیم صهیونیستی به مواضع نیروهای مقاومت منتشر می شود این انتظار وجود دارد که گروه های سیاسی داخلی توجه خود را به این تهدیدات معطوف و از تشدید تنش های داخلی خودداری کنند اما برخی جریان ها به جای این رویکرد همچنان بر انتقادات خود از دولت متمرکز هستند و با طرح مسائل جزئی مانند انتصابات فضای سیاسی کشور را از مسائل حیاتی منحرف می کنند. این نوع رفتار حاکی است که برخی از گروه های سیاسی زمان سنجی دقیقی از شرایط حساس منطقه ای و بین المللی ندارند و بیشتر بر منافع حزبی و جناحی خود متمرکز شده اند تا منافع ملی. این زمان نشناسی سیاسی به ویژه در شرایطی که رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد آشوب و تضعیف جبهه مقاومت است می تواند کشور را در مقابل دشمنان خارجی آسیب پذیرتر کند. این نوع رفتار نه تنها به تقویت جبهه داخلی کمکی نمی کند بلکه به نوعی به تضعیف اقتدار دولت در مقابله با تهدیدات خارجی منجر می شود. درحالی که دولت در خط مقدم مقابله با رژیم صهیونیستی و حفظ امنیت ملی قرار دارد فشارهای داخلی به بهانه های جناحی می تواند باعث تضعیف قدرت اجرایی آن شده و دشمنان خارجی را در پیگیری اهداف خود جسورتر کند.
شائبه سهم خواهی پررنگ می شود
دومین نتیجه ای که از این رفتارهای جناحی و انتقادات رادیکال به دولت می توان گرفت شائبه سهم خواهی سیاسی است. درحالی که کشور نیازمند اتحاد و همبستگی در برابر دشمنان خارجی است برخی جناح های سیاسی به جای تمرکز بر مسائل ملی به نظر می رسد که به دنبال تامین منافع جناحی و سهم خواهی از قدرتند. این شائبه زمانی قوت می گیرد که انتقادات به دولت عمدتا حول محور انتصابات و تغییرات مدیریتی متمرکز است. این رویکرد سهم خواهانه در شرایطی در پیش گرفته شده است که انتظار می رود جناح های سیاسی مختلف با درک شرایط حساس منطقه از منافع حزبی خود گذر کرده و از دولت حمایت کنند. اما برخی از جناح ها به جای این رویکرد همچنان به دنبال سهم خواهی از قدرت و نقدهای رادیکال به دولتند که این امر می تواند به تضعیف انسجام داخلی منجر شود.
نگاه سطحی گرایانه به چالش های کشور
سومین نتیجه ای که از رفتارهای جناحی و نقدهای تند به دولت می توان گرفت تقلیل مسائل کلان و حیاتی کشور به موضوعات جزئی مانند عزل و نصب های مدیریتی است. درحالی که ایران با چالش های بزرگ و چندلایه ای در سطح منطقه و بین الملل مواجه است برخی جناح های سیاسی به جای تمرکز بر این چالش ها تمامی توجه خود را به انتصابات داخلی و تغییرات مدیریتی معطوف کرده اند. این نوع رویکرد نه تنها سطحی و غیرمنطقی به نظر می رسد بلکه می تواند به انحراف توجه از مسائل کلان و حیاتی کشور منجر شود. تمرکز بر مسائل جزئی باعث تضعیف قدرت تصمیم گیری دولت در مواجهه با بحران ها می شود. تقلیل موضوعات کلان کشور به چند تغییر مدیریتی و انتصاب افراد خاص نشان دهنده عدم درک صحیح از شرایط پیچیده داخلی و بین المللی است. کشور در این مقطع زمانی نیازمند نگاه عمیق و کلان به مسائل و چالش های پیش روست و تمرکز بر جزئیات فرعی و انتقادات جناحی تنها باعث تعمیق بحران ها و تضعیف قدرت ملی خواهد شد.
انتهای پیام