بر اساس سوابق تاریخی ، علی امام علی (ع) ویژگی های بسیاری داشت که بدون شک همه اینها را در یک شخص جمع می کرد تا او را از دیگران و درخشش و استقامت وی متمایز کند. دانش ، خرد ، شجاعت ، استواری ، تقوا ، ایمان ، زهد ، عشق ، ارادت ، تقوا ، عشق به اسلام ، عشق به خانواده ، شفقت ، مهربانی و … تنها برخی از صفاتی است که به وی منتقل شده است. به گفته ابن ابی الحدید ،(1) هیچ کس نمی تواند با او در آنها مقایسه کند ، اما شیدایی و الگوی او ، که به گفته دکتر شریعت ، آن را به صورت اسطوره شناسی به حقیقت تبدیل کرد.(2) اساساً ، به مردانگی معنا بخشیده و به تعبیر امروزی ، شخصیتی متمدن و جهانی به آن بخشیده است. در این موارد ، نباید شناخته شود ، بلکه باید در سایر ویژگی ها و ویژگی ها جستجو شود. مهمترین آنها که با نقش رهبری آنها مطابقت دارد ، در چندین نکته بیان شده است:
1. عدالت آقایی که به قول جورج جرداد او را به صدای عدالت انسانی و تجسم عدالت تبدیل کرد ،(3) این بارزترین ویژگی است. نگرانی و تلاش مداوم آنها برای دستیابی به عدالت و مبارزه با هرگونه ظلم و ستم البته آن چیزی است که از امام امت انتظار می رود ، زیرا او واقعاً در لباس ظاهری یا مجموعه ای از خصوصیات شخصی یا کمالات شخصی رهبر فوری نیست از دیگران. فراتر رفته است زیرا همه اینها فقط او را به سطح یک انسان متعالی می رساند که فاصله رسیدن به ائمه را دارد. امام رهبر و پیش قراول جامعه است و طبیعتاً باید عمل فعال و تفکر خلاق خود را در امور مربوط به زندگی سیاسی و اجتماعی نشان دهد. امام هنگامی که یار و یاور رسول خدا بود ، هنگامی که در سمت مشاور خلفا بود یا هنگامی که در راس دولت بود ، عدالت را در سر می پروراند و برای رسیدن به آن تلاش می کند ، حتی زمانی که این یک رفتار ناعادلانه بود. وقتی یکی از فرمانداران خود را دید ، نه تنها ناراحت شد بلکه او را اخراج کرد(4) و هنگامی که هدیه ای به او آوردند ، او با عصبانیت به آن شخص حمله کرد زیرا عمل خود را عملی انحرافی می دانست.(5)
2. نگاه انسان به انسان ، فراتر از موقعیت ها و وابستگی ها ، از دیگر ویژگی های آن حضرت بود ، زیرا پیامبر (ص) از چنین روشی پیروی می کرد. از نظر او ، او هیچ تمایزی بین زن و مرد ، بزرگ ، کوچک ، رنگ ، حرفه و غیره قائل نبود و به گفته شوپنهاور ، او به وجود و کرامت انسانی آنها اشاره داشت ، نه به دارایی ها و دارایی های خارجی آنها.(6) همانطور که در توصیه ها یا دستورالعمل های خود به کارگزاران خود بود ، او به جای دستورات سیاسی و سیاسی و مطالبات سختگیرانه و مجازات آمیز ، بر مهربانی ، لطافت و ملایمت تأکید کرد ، به ویژه در نامه خود به مالک اشتر ، رئیس در راس انگشتی که واقعاً طلایی و شگفت انگیز: خود را برای تعامل با دیگران قرار دهید و آنچه را درباره خود دوست دارید انجام دهید و آنچه را دوست ندارید و در مورد خود دوست ندارید برای خود انجام دهید.. سپس ادامه می یابد: ظلم نکنید ، همانطور که دوست ندارید مورد ظلم واقع شوید و کار خیر انجام دهید ، همانطور که می خواهید خوب باشید و آنچه دیگری نمی خواهد با شما انجام دهد ، با آنها رفتار نکنید..(7) این یک توصیه در برخورد با مسلمانان نیست ، بلکه با همه توصیه می شود.
3. عزت نفس با دیگران و نداشتن امتیاز خاص / آدم خواری یکی دیگر از ویژگی های متمایز از دیگران و ماندگاری آنها بود. هنگامی که وی به عنوان خلیفه مسلمانان رئیس جامعه بزرگ مسلمانان بود و عملاً تمام قدرت و امکاناتی را که در اختیار داشت ، هرگز امتیاز خاصی را برای خود یا خانواده خود در نظر نمی گرفت و به دیگران توصیه می کرد که از امتیازات ویژه ای برخوردار نشوند.(8) او مانند دیگران زندگی می کرد ، مانند دیگران از حقوق اجتماعی برخوردار بود ، اگر کمتر از آن استفاده نمی کرد و به عنوان یک شهروند عادی پیشرفت می کرد.(9) اگرچه رهبری امت در خانواده وی بر اساس مجموعه ای از داده ها و اعتقادات مشخص شد ، وی برای تثبیت موقعیت فرزند خود کوچکترین حرکتی نکرد؛ اقدامی که می توانست از سنت عرب و حتی زندگی سیاسی خلیفه اول و دوم حمایت کند ، اما چنین نشد ، زیرا خلافت و حکومت را به عنوان یک حق اجتماعی قلمداد می کرد و در این زمینه حق مساوی با دیگران را در نظر می گرفت.
از ویژگی های بسیاری از صفات و خصوصیات حضرت علی (ع) بود و هیچ کس نمی تواند وجود آنها را در او نادیده بگیرد ، اما آنچه از رسالت الهی ، امام دینی و رهبری اجتماعی او خواسته می شد ، در آن موارد نبود ، بلکه در چنین موضوعی وجود داشت. او هرگز خود را برتر از دیگران نمی دانست و این جمله رسول خدا که فرمود بارها از او شنیده است ، شعار زندگی او بوده است: هرگز وقتی او در آن ملت هستید ، او را ملتی عاری از گناه صدا نکنید ، ضعیف است از قوی بدون ترس و لکنت استفاده نکنید.(10)
اما به راستی چرا این جنبه های وجود این انسان بزرگ در مجامع عمومی کمتر مورد بحث قرار گرفته است؟ واقعیت این است که مردم راهی دیگر برای تعریف زندگی پرهیزکارانه خود ندارند و این عمل بر اساس الگوی دینی است که برای آنها تعریف شده است. پیامبر این عمل نبوی که سنت امام آشکار می کند درست است و از آنجا که چنین رفتاری پرهزینه آسان نیست ، برای توجیه زندگی ، زندگی خود مدل ها را تحریف کنید تا آنها را مطابق با زندگی آنها سازد و این قیاس برعکس ادامه دارد سنت غلط تاریخ بشر در همه ادیان!
1 ابن ابی الحدید ، شرح روش ارتباطات ، ج 1 ، صص. 1 ، f. 9-11.
2. علی حقیقت در مورد اسطوره ها ، یکی از سخنرانی های دکتر. شریعت ، که عنوان کتابی از وی است.
3. کتاب امام علی ، صدای عدالت بشری که توسط هادی خسروشاهی با عنوان علی صدای عدالت بشری به فارسی ترجمه شده است.
4. بهبودی ، ج نهج السعاده ، ج 4 ، ص 144.
5 نهج البلاغه ، خطبه 214.
6. شوپنهاور ، یک متفکر آلمانی ، در کتاب حکمت زندگی خود ، ترجمه محمد مبشری ، سه شخصیت را برای انسان ذکر کرده است: بودن ، داشتن و ظهور و گفتن آنچه معنای حقیقت انسان را می سازد از اوست بودن.
7. نهج البلاغه ، نامه 53.
8 روش رویکرد ، نامه 59.
9 ابن شهر آشوب ، مناقب ، ج 2 ، صص. 2 ، f. 105
10. نهج البلاغه ، نامه 53.