نقد و بررسی کامل انیمیشن Akira – آکیرا
بعضیوقتها ابعاد معنایی و تصویری یک اثر هنری آنقدر غولپیکر و حماسی است که در مواجه با آن کاری جز میخکوب شدن و فرو رفتن در شوک و شگفتی مطلق نداریم. انیمهی «آکیرا» در این دسته از آثار هنری بسیار کمیاب ا همان بهترین انیمه سینمایی قرار میگیرد. منظورم از «غولپیکر»، «حماسی» و «میخکوب شدن» چهارتا صفتِ معمولی نیست که هر روز استفاده میکنیم. در «آکیرا» با یک حماسهی علمی-تخیلی واقعی سروکار داریم. وسعت داستان شخصی کاراکترها و فلسفهی دنیای فیلم به حدی پیچیده و عمیق است که فیلم موفق میشود به سطح تازهای از احساسات و ذهنتان نفوذ کند که کمتر فیلمی قادر به فعال کردن آن است.
در هنگام تماشای «آکیرا» حسی در من زنده میشود و قلبم طوری به تپش میافتد که فیلمهای انگشتشماری موفق به انجام آن شدهاند. منظورم این است که هنگام تماشای «آکیرا» خبری از احساسات پیشپاافتادهای مثل ترس و دلهره و تنش نیست. «آکیرا» به معنای کامل کلمه شما را وارد حالت بهتزدگی محض میکند. مثل کسی که چیزی که قبلا به آن اعتقاد نداشته را به چشم دیده و مغزش از شدت شوک و ناباوری قفل کرده است. خب، وضعیت من با «آکیرا» اینگونه است. تمام اینها نتیجهی برخورد با اثری است که اگرچه بیش از ۲۰ سال از عرضهاش میگذرد ، اما کماکان از انرژی اتمی و قدرت عجیبی برخوردار است که نفس بیننده را به معنای واقعی کلمه در سینه حبس میکند و این از تصویر شوکهکنندهی ابتدایی فیلم تا دیالوگ مبهم پایانیاش ادامه پیدا میکند.
انفجاری قدرتمند برای شروعی دوباره
«آکیرا» در سال ۱۹۸۸ و با لحظهی بیصدا اما خیرهکنندهای آغاز میشود. ما از فاصلهی دور میبینیم که چیزی شبیه به بمب اتم در مرکز شهر توکیو منفجر میشود و به این ترتیب جرقهی جنگ جهانی سوم زده میشود. خیلی زود به ۳۰ سال بعد منتقل میشویم. تنها چیزی که از آن انفجار اتمی باقی مانده یک گودال عظیم است. نئو-توکیو از درون آتوآشغالهای باقی مانده از تشعشعات هستهای بیرون آمده و در قالب شهری با چراغهای نئون و آسمانخراشهایی که بهطرز غیرممکنی بلند هستند، به زندگی ادامه میدهد. البته این شهر فقط از دور رویایی به نظر میرسد. کافی است به درون کوچهپسکوچههای آن قدم بگذارید تا بوی بد آشغال خفهتان کند و سنگینی آسمانخراشها کمرتان را خم کند. بله، با یک دنیای سایبرپانک و تمام ویژگیهای کلاسیکش طرف هستیم.
مردم در خیابانها تظاهرات برپا میکنند و علیه دولت و سیاسیون شعار میدهند و نیروهای ارتش هم با استفاده از نهایت خشونت از آنها پذیرایی میکنند. ظاهرا مدتهاست که این روند ادامه دارد. برای مردم همهچیز عادی شده. آنها به صدای فریادها و شلیک گلولهها عادت کردهاند. اما همانطور که پوستر فیلم هم وعدهاش را میدهد، بالاخره این چرخه خواهد شکست. همهچیز از حد تحمل خواهد گذشت و نئو-توکیو منفجر خواهد شد. در این میان با گروه جوان موتورسواری آشنا میشویم که در خیابانها و بزرگراههای شهر به نبردهای مرگبار موتوسیکلتی میپردازند. اگر تمام اینها کافی نیست، باید بدانید که آزمایشهای فوق محرمانه دولت هم به بچههای عجیبی با قدرتهای فرا-بشری منجر شده است.
درباره کارگردان انیمیشن
این آغازی است بر دنیای هیجانانگیز، زیبا و وحشتناکِ کاتسوهیرو اوتومو. کارگردان انیمه و نویسندهی مانگایی که در قالب «آکیرا» دنیای سایبرپانکی را خلق کرد که رفت تا کارگردانان ژاپنی و هالیوودی زیادی را تحت تاثیر قرار دهد و به یکی از اولین منابع الهام ژانر علمی-تخیلی و داستانهای سایبرپانک تبدیل شود. «آکیرا» بهطوری بر فضای بعد از خودش تاثیر گذاشت که الان صحبت کردن دربارهی این موضوع خودش یک مقالهی جداگانه میطلبد. ساختهی اوتومو اما مثل بسیاری از کلاسیکهای دیگر بعد از سالها کشف نشد. در عوض به محض عرضهی فیلم در سال ۱۹۸۸، «آکیرا» به خاطر پروداکشن عجیب و غریبی که داشت، مرزها و استانداردهای مدیوم انیمه که هیچ، سینما را شکست و به خاطر طراحی هنری بینظیر و نگاه کامل و ایدهآلش بر جامعه و فرهنگ ژاپن به جایگاهی دست پیدا کرد که هرگز کهنه نخواهد شد.
ما از فاصلهی دور میبینیم که چیزی شبیه به بمب اتم در مرکز شهر توکیو منفجر میشود و اینگونه جرقهی جنگ جهانی سوم زده میشود
این درحالی است که اگر امروزه انیمههای ژاپنی به تمام نقاط دنیا (به خصوص غرب) راه پیدا کردهاند، تمامش از صدقهسری «آکیرا» است که دنیا را با چیزی آشنا کرد که قبل از آن نمونهاش را هم ندیده بودند. در واقع بعد از «آکیرا» بود که مردم ویدیو کلوپها را برای پیدا کردن انیمهها زیر و رو کردند. قبلا از این گفتم که انیمههایی مثل «آبی کامل»، «شبح درون پوسته» و «پرنسس مونونوکه» به چه دستاوردهای شگفتانگیزی دست پیدا کردهاند، اما حقیقت این است که وقتی حرف از جریانسازترین و دگرگونکنندهترین انیمهها زده میشود، «آکیرا» در جایگاه اول قرار میگیرد. «آکیرا» به یک دلیل مهم دیگر هم معروف است و آن هم این است که هنگام تماشای این فیلم مطمئنا احساس میکنید که اتمسفر آن با اکثر انیمههایی که دیدهاید فرق میکند. دلیلش هم این است که اگرچه اکثر انیمهها فرمول انیمهسازی معمول را دنبال میکنند، اما اوتومو بهطرز ماهرانهای قابلیتهای انیمه و لایو اکشن را در هم ترکیب کرده است و این به اتمسفر بسیار واقعگرایانهای منجر شده که دلیل اصلی همان بهتزدگی و شوک عمیقی است که بالاتر توصیف کردم.
سرگذشت عجیب رییس گروه خیابانی
خب، اگر هنوز متوجه نشدید که چرا «آکیرا» را به عنوان یک «سوپرپروداکشن» توصیف میکنند، بگذارید کمی به عقبتر برگردیم؛ اتومو برای اولینبار مانگای «آکیرا» را در سال ۱۹۸۲ منتشر کرد. اگر فکر میکنید انیمهی «آکیرا» خیلی عظیم است، پس حتما از مانگای آن خبر ندارید. اوتومو نقشهی یک سری ۶ جلدی را برای این مانگا کشیده بود که حاوی بیش از ۲ هزار صفحه میشد و تا سال ۱۹۹۰ هم طول میکشید. مثل نویسندهی بسیاری از مانگاهای پرطرفدار، اوتومو هم تصمیم گرفت تا داستانش را به یک انیمه تبدیل کند؛ انیمهای که قرار بود قبل از اتمام مانگا اکران شود.
اگرچه اتومو قصد داشت مانگای ۲ هزار صفحهایاش را به یک فیلم ۲ ساعته تبدیل کند و مجبور بود نیمی از کتاب را حذف کند، اما کماکان چشمانداز او آنقدر برای این فیلم بزرگ بود که یک استودیوی تنها توانایی اجرای آن را نداشت و خودِ اوتومو هم که کنترل خلاقانهی پروژه را در دست داشت، اجازه نمیداد چشماندازش به صورت نصفهونیمه به اجرا در آید. در نتیجه استودیویی به اسم «آکیرا کمیته» تشکیل شد که شامل گردهمایی چندتا از استودیوهای انیمیشنسازی مختلف میشد. فیلم که در آن زمان با بودجهی عظیم ۱۱ میلیون دلار ساخته شده بود، بیش از ۴۹ میلیون دلار فروخت و به پرفروشترین فیلم ژاپن در آن سال تبدیل شد.
فیلم با گروه نوجوان موتورسواری به اسم «کپوسلها» شروع میشود. کاندا، رهبر خوشمشرب و جسور گروه است که همراه دوستانش با گروه موتورسواری دیگری به اسم «دلقکها» درگیر میشوند و تتسو، بهترین دوست کاندا در پایان این نبرد خیابانی با پسربچهای با قدرتهای تلهکینسیس تصادف میکند. درحالی که تتسو از صدمه ندیدن پسربچه شوکه شده است، سروکلهی فضاپیماهای دولت پیدا میشود و آنها تتسو و آن پسربچهی چروکیده را با خودشان میبرند. کاندا و گروهش پس از بازجویی پلیس آزاد میشوند.
اما آنها نمیدانند که آن پسربچه یکی از سوژههای تحت آزمایش دولت بوده است که توسط شورشیهای مردمی فرار کرده بوده. ماجرا از این قرار است که دانشمندان در لابراتورهای مخفی بچههای خاص را مورد آزمایشهای مختلف قرار میدهند تا قدرتهای درون آنها را فعال کنند. چیزی که خودشان آن را «قدرت یک خدا» مینامند. قدرت درونی تتسو هم با گذراندن آزمایشاتی زیر نظر سرهنگ شیکاشیما و دکتر اونیشی فعال میشود. هدف دولت این است که جایگزینی برای آکیرا پیدا کند.
آکیرا کیست؟
آکیرا کیست؟ آکیرا پسربچهای با چنان قدرت فوقالعادهای بوده که دههها پیش سبب انفجار بزرگی در توکیو شده بوده است. قدرتهای تتسو هم توسط دکتر اونیشی آزاد میشود و خیلی زود قدرتهای او به چنان درجهی غیرقابلکنترل و ناپایداری میرسند که او را به یک دیوانهی خشنِ تمامعیار تبدیل میکند که هیچ چیزی جلودارش نیست. میگویند آکیرا در یک محفظهی زیرزمینی نگهداری میشود. بنابراین تتسو برای افزایش قدرتهایش راه میافتد تا او را آزاد کند. از طرفی دیگر کاندا با دختری به اسم کِی آشنا میشود. کِی یکی از اعضای شورشیهاست که هدفشان نابودی دولت فاسد و بیمسئولیت حاضر است. بنابراین کاندا به شورشیها میپیوندد تا بهترین دوستش را قبل از اینکه نئو-توکیو را با خاک یکسان کند پیدا کند.
چشمانداز کاتسوهیرو اوتومو آنقدر برای این فیلم بزرگ بود که یک استودیوی تنها توانایی اجرای آن را نداشت
همانطور که میبینید با خط داستانی خیلی آشنایی طرفیم. همان حکایت آزمایشات مخفی دولت. بچههایی با قدرتهای فراطبیعی. عواقب فاجعهبار آن آزمایشات و جوانان جسوری که خودشان را در نبردی واقعی پیدا میکنند و باید سیاسیون و دانشمندان دیوانه و طمعکار را سرجایشان بنشانند. اما خب، اگر فیلم را ندیده باشید، با توجه به خلاصهی داستانی بالا باید حدس زده باشید که خیلی زود داستان حسابی پیچیده میشود. «آکیرا» کلکسیون منظمی از بیربطترین و عجیبترین عناصر داستانی است که به نتیجهی واحد و درگیرکنندهای رسیدهاند. از المانهای ماوراطبیعه در دنیایی فرا-پیشرفته گرفته تا توهمات هولناک تتسو و دگردیسی بدن او که پای وحشت را هم به ماجرا باز میکنند.
«شهر اشباح» هایائو میازاکی و فوران بیوقفهی اتفاقات عجیب و غریب و غیرمنتظرهی آن فیلم را به یاد بیاورید. در «آکیرا» با چنین روایت پرهرجومرجی طرف هستیم؛ هرج ومرجی که به پراکندگی و گیجکنندگی منجر نمیشود. اینجا مثل «شهر اشباح» با آشوبی تفکربرانگیز سروکار داریم. با این تفاوت که اگر «شهر اشباح» در دنیای فانتزی و شادی با رنگهای روشن سیر میکند، «آکیرا» تاریک و واقعگرایانه است. اصلا یکی از ویژگیهای معرف این انیمه همین استایل روایی و بصری خاصش است.
در انیمههای ژاپنی، واقعگرایی و اکسپرسیونیسم تعامل عجیبی با هم دارند و همین موضوع به یکی از موتیفهای معرف شکل بصری آثار این مدیوم تبدیل شده است. از آنجایی که تقریبا ۹۹ درصد انیمهها ریشه در مانگا دارند، فیلمساز از المانهای هر دو مدیوم استفاده میکند. اما در زمینهی «آکیرا» اوتومو تصمیم دیگری گرفته است. او در طراحی افق نئو-توکیو به واقعیت پایبند بوده است و به همین دلیل لانگ شاتهای فیلم بیشتر از یک انیمه، شبیه به افق لس آنجلس در فیلم «بلید رانر» ریدلی اسکات هستند.
برای صحنههای اکشن هم اوتومو سراغ المانهای افسارگسیخته و غلو شدهی کامیکبوکها رفته است. رسیدن به لحن و اتمسفر متعادل در انیمه کار سختی است، اما فیلمهای کمی در این زمینه مثل «آکیرا» در ترکیب اکشنهای دیوانهوار و حفظ حسوحال واقعگرایانهی فیلم موفق بودند. در نتیجه چشمانداز غولپیکر فیلم از طریق واقعگرایی ما را در نئو-توکیو قرار میدهد و اکشنهای پرجنبوجوش و بمبافکنوارش هم حسابی سرگرممان میکند. یکی دیگر از ویژگیهای فیلم که متوجهی آن شدم و چیزی که امروزه در کمتر فیلمی میبینیم استفادهی مناسب از موسیقی است.
به محض آغاز مشتزنی کاراکترها در بسیاری از فیلمهای اکشن هالیوودی، موسیقی بسیار کوبنده و گوشخراشی هم شروع به نواختن میکند، اما در «آکیرا» کارگردان بعضیوقتها (مثل نبرد یکی مانده به آخر) با حذف موسیقی روی صدای نفسنفسزدنها، انفجارها، باد و فریادها تمرکز کرده است و از این طریق به حس حماسی صحنههای اکشن اضافه کرده است.
داستانی پر محتوا
«آکیرا» اما چیزی به مراتب بیشتر از تصاویر خیرهکننده، کانسپتهای سایفای و اکشنهای نفسگیر در خود دارد. «آکیرا» علاوهبر یک علمی-تخیلی سرگرمکننده، فیلم بحثهای فرامتنی و فلسفی زیادی است. اما یکی از آنها که تقریبا همهی تماشاگران متوجهی آن میشوند به یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ ژاپن مربوط میشود. امکان ندارد صحنههای ابتدایی «آکیرا» را تماشا کنید و یاد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط ایالات متحده در جریان جنگ جهانی دوم نیافتید. باورنکردنی است که ژاپن بعد از تحمل چنین ضربهی دردناک و تخریبگری دوباره بتواند روی پای خودش بیاستد. اما چنین اتفاقی افتاد و ژاپن در سالهای پس از جنگ طوری پیشرفت کرد که امروزه به یکی از بزرگترین و پیشرفتهترین کشورهای دنیا تبدیل شده است. اما سوال این است که به چه قیمتی؟ یکی از مهمترین سوالاتی که «آکیرا» هم با آن کار دارد همین است. ژاپن بعد از جنگ کمکم جلوهی سنتی همیشگیاش را از دست داد. همان جلوهی افسانهای و زیبایی که بارها در فیلمهای مختلف میازاکی میبینیم.
«آکیرا» کلکسیون منظمی از بیربطترین و عجیبترین عناصر داستانی است که به نتیجهی واحد و درگیرکنندهای رسیدهاند
پایانی برای نیو توکیو
پایانبندی این انیمه بسیار خوب است و تقریبا جای نگرانی برای پایانبندی آن نیست، نه پایان شادی است نه غمانگیز و دقیقا حد تعادل را رعایت کرده، البته این پایان تنها از نظر شاد و غمانگیز بودن خوب عمل کرده است، پایان این انیمه از صحنههای عجیبی تشکیل شده که مهمترین آن فعالیتهایی است که سه شخصیت ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ انجام میدهند. همچنین نکته بسیار جالب پایان این انیمه به پیشگویی جالب شخصیت ۲۵ برمیگردد که بسیار جالب است.
نکته عجیب دیگر اتفاقاتی است که برای شخصیت تتسو رخ میدهد و همچنین تلاش و ضعف بسیار زیاد حکومت در جلوگیری از آن که در برخی از مواقع کمی باعث ناامیدی میشود. به طور کلی هرچه داستان ادامه پیدا میکند جذابیت آن هم نیز اضافه میشود و درکل این انیمه با طراحی خوب نسبت به سال انتشار آن و داستان و شخصیتهای جذاب، انیمه بسیار خوبی را به نمایش گذاشته است.
منبع: تایم سیتی