
سفیر جمهوری ارمنستان در ایران می گوید: روز پاسداشت زبان فارسی نه تنها به مردم ایران بلکه به همگی ما تعلق دارد. مردم ارمنی و فرهنگ ارمنستان قرون متمادی با شگفتی نجیبانه و صمیمیت با زبان فارسی برخورد کرده اند.
به گزارش باراناخبر متن سخنرانی گریگور هاکوپیان سفیر جمهوری ارمنستان در ایران در آیین پاسداشت روز زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی که امروز (چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت) در تالار قلم کتابخانه ملی برگزار شد در ادامه می آید:
«جناب آقای صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
سفرای فوق العاده و تام الاختیار معظم
میهمانان گرامی خانم ها و آقایان.
ایراد سخنرانی در مراسم پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت یکی از بزرگترین رسولان جاودانه آن ابوالقاسم فردوسی افتخاری است که امروز نصیب اینجانب شده است. زبان چیست؟ آیا زبان تنها وسیله ای است جهت برقراری ارتباط و حلقه ای است تشکیل شده از کلمات و اصوات؟ خیر زبان زندگینامه مردم و ملت است نگاشته شده با الفبای معنوی خود آن ملت.
زبان یادنامه نسل اندر نسل اوست عظمت اوست فتوحات و غم ها سروده ها و مناجات اوست. زبان شناسنامه هویتی مردم است که با گذر از مرزها تغییر نمی کند و اعتبار آن منوط به ممهور کردن آن نیست بلکه بستگی به گذر زمان دارد.
ما ارمنیان معتقدیم که زبان وجدان ماست دود برخاسته از اجاق خانه ماست و به هنگام سخن گفتن درباره زبان خاص خود به آن صفت مادری داده و همچون مادر خود آن را دوست می داریم و نوازشش می کنیم.
اطمینان دارم نزد کلیه ملت ها و یکایک حاضران در این مکان نیز همین گونه است.
جای آن دارد تا یادی از یقیشه مورخ نامی قرن پنجم ارمنیان بکنم که به طرز ویژه ای به وصف زبان های مختلف پرداخته و از جمله « زبان یونانی را نرم و لطیف زبان رومی را قوی و زورمند زبان فارسی را پرشکوه و پرجلال زبان هندی را خوش نوا و زبان ارمنی را شهدآسا ….» توصیف کرده است و در این میان زبان فارسی با همه شکوه و جلال صمیمیت و عمق خود در گنجینه تمدن جهانی جای دارد.
بنابراین اجازه فرمایید امروز را روز زبان و روز هویت بنامیم روزی که نه تنها به مردم ایران بلکه به همگی ما تعلق دارد. مردم ارمنی و فرهنگ ارمنستان قرون متمادی با شگفتی نجیبانه و صمیمیت با زبان فارسی برخورد کرده اند. از سروده های سایات نوا تا کاوش های سبک شناختی هوهانس تومانیان و یقیشه چارنتس ما همواره کوبه های صوتی زبان همسایه را شنیده ایم. فرهنگ های ما هیچ گاه جدا و دور از هم نبوده اند. زبان های ما در کاروانسراهای تبریز هنرکده های اصفهان میدان های تهران گلستان های شیراز و حتی در این گونه تالارها یکدیگر را ملاقات کرده اند.
حضار گرامی زمانی که درباره زبان فارسی سخن می گوییم تنها واژگان و دستور زبان را مد نظر نداریم. سخن از زبانی است که پدیده ای به وسعت یک تمدن با آن هم نفس است و زمانی که تمدن می خواهد درباره خود سخن گوید از قهرمانان خود حکایت کند و از درد و عظمت یاد کند تنها از یک نام وام می گیرد و آن شاهنامه است.
شاهنامه نامیرای فردوسی این حماسهٔ ملی که ارزش آن در گذر زمان کاسته نشده به ما آموخته است که زبان قادر به حفظ هویت تاریخی کل یک ملت است. نویسنده خود می گوید که چگونه سی سال برای زنده کردن زبان فارسی رنج کشیده است. «بسی رنج بردم در این سال سی».
اجازه دهید به این نکته اشاره کنم که شاهنامه ماهیتاً فقط پدیده ای پارسیانه نیست. در وجود شاهنامه همان روحی است که در «ایلیاد و ادیسه» هومر «ماهابهاراتان» هندی و یا «داویت ساسونی» که ما ارمنیان تعلق خاصی نسبت به آن داریم نهفته است.
اولین دیدار من با شاهنامه نه در تهران و نه در شیراز بلکه در دانشگاه دولتی ایروان که یکی از کلاس های آن نام فردوسی بزرگ را بر تارک خود دارد صورت گرفته است. دیوارهای آنجا با مفاهیم شاهنامه ای مزین گشته اند. لبانم برای نخستین بار در آن کلاس نام زال رودابه رستم و سهراب را ادا نموده اند. من در درون دیوارهای آن کلاس چیزی را حس کردم که امروز در این سالن حس می کنم و آن چیزی نیست جز اتحاد و استمرار فرهنگ زبان و شجاعت.
اگر اجازه داشته باشم که با چشمان و دیدگاه یک ارمنی به موضوعات بنگرم باید بگویم که در زمان مطالعه بخش رودرویی فاجعه بار رستم و سهراب در شاهنامه داستان دیدار داویت و فرزندش محر را در داویت ساسونی به یاد می آوردم. تقارن جالبی است. هر دو اثر زاییده آداب و سنن افواهی هستند هر دو تصویر روح ملی را شجاعانه آزادی خواهانه و هرازگاهی فاجعه بار بازآفرینی می کنند و داستان های هردو نیز سینه به سینه توسط مردم نسل به نسل منتقل شده و به نماد هویت ملی بدل گشته است. رستم و داویت از دو داستان جداگانه هستند لکن آنان با همان زبان یعنی زبان شجاعت سخن می گویند سلاحشان متفاوت است لکن انگیزه نبرد و پیکارشان یکی است. آزادی عزت و میهن.
حضار ارجمند زبان فارغ از محل زایش و پیدایش آن در مکانی زندگی می کند که دوستش دارند و هرازگاهی این عشق و علاقه با بیانی ساده ابراز می شود. «فارسی شکر است» همان گونه که نویسنده بزرگ معاصر ایرانی محمدعلی جمالزاده نوشته است. در این جمله ساده رفتار و خصلتی کامل وجود دارد. انگار می گوید فارسی شکر است زیرا زنده است. شکر است زیرا زبان عشق شور و عاطفه مبارزه و پیکار تو است.
بگذار زبان فارسی کماکان طنین انداز باشد و از ادبیات علم معماری موسیقی و عشق قوام یابد. بگذار زبان فارسی همواره چون امروز زنده و شاداب باشد و نام فردوسی بسان زبانی که خود منجی آن بود و جاودانه اش ساخت ابدی و مانا باشد. این روز خاص و پراهمیت بر همه ما مبارک باد.
سپاسگزارم.»
انتهای پیام