چین و میانجی‌گری در مساله فلسطین؛ شمشیرهای آهنین به غلاف خود بازمی‌گردند

به گزارش باراناخبر جین لیانگسینگ در اندیشکده راشن نوشت: نقش چین در ارتباط با مساله فلسطین، قطعا نقشی تعیین کننده بوده است، اگرچه نقش روسیه و سایر بازیگران منطقه در تلاش‌های قبلی آنها برای کمک به فلسطین هم قابل توجه است. این میانجی‌گری برای چینی‌ها پیامدهایی دارد که برخی از مهم‌ترینشان را در زیر می‌خوانید:

آندری کورتونوف: شمشیرهای آهنین به غلاف خود باز می گردند

اولاً، اقدام اخیر چین، آغازگر دوره جدیدی از توسعه سیاسی داخلی در فلسطین خواهد بود. در سال ۲۰۰۶، فلسطین انتخابات پارلمانی خود را برگزار کرد و حماس ۷۴ کرسی از مجموع ۱۳۲ کرسی را از آن خود کرد و جنبش فتح هم ۴۵ کرسی را به دست‌آورد. در ۱۸ سال گذشته، ساختار سیاسی فلسطین توسط فتح و حماس که به‌طور جداگانه بر کرانه باختری و نوار غزه حکومت می‌کنند، مشخص شده است.بیانیه پکن به وضوح مسیری را برای ایجاد یک دولت واحد در فلسطین از جمله کرانه باختری و نوار غزه ترسیم می‌کند. این امر با ایجاد یک دولت که به سود همه جناح‌های سیاسی فلسطین و همچنین تمام مردم آن باشد، آغاز دوره جدیدی را برای فلسطین خواهد بود.

دوما، این اقدام به رهبری فلسطین در مبارزه برای مشروعیت بخشیدن به وضعیت دولتی خود کمک خواهد کرد. با وجود مبارزه مداوم برای تحقق حقوق مشخص شده در قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد و دیگر قطعنامه‌های سازمان ملل، فلسطینیان هنوز به یک کشور مشروع از نظر سازمان‌های بین‌المللی دست پیدا نکرده‌اند. دلایل بسیاری از جمله مسائل خارجی و منطقه‌ای وجود دارد. اما شکاف داخلی فلسطین یکی از موانع اصلی است. تفرقه داخلی نه تنها نیروی خود را مصرف می‌کند، بلکه اغلب به عنوان یکی از بهانه‌های اسرائیل برای امتناع از مذاکره معنادار با فلسطین نام برده می‌شود. اعلامیه پکن به بازسازی سازمان آزادیبخش فلسطین، الحاق حماس به سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیل دولت واحد منجر خواهد شد. به طور منطقی انتظار می‌رود که فلسطینیان در تلاش برای مشروعیت بخشیدن به ملیت خود، مبارزه بسیار سازمان یافته و مؤثرتری داشته باشند. این اعلامیه موانع محدودکننده برای فلسطینی‌ها را از بین خواهد برد.

ثالثاً، این اقدام با دستیابی به یک راه‌حل سیاسی در مناقشه فلسطین و اسرائیل، تسلط ایالات متحده بر دستور کار بین‌المللی در مورد فلسطین را از بین می‌برد. برای سال‌های متمادی، ایالات متحده به طور فعال موضوعاتی را که در دستور کار فلسطین قرار دارد، در انحصار خود درآورد. البته باید این موضوع را در نظر داشت که ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰ با دستیابی به توافقنامه اسلو به روند صلح کمک کرد. با این حال رویکرد مغرضانه ایالات متحده در مناقشه و حمایت بی‌قید و شرط آن از اسرائیل به‌طور اجتناب‌ناپذیری، منجر به شکست روند صلح اسلو شد.در نتیجه انحصار، مقامات و نهادهای فلسطینی فاسد یا نامشروع تلقی شده‌اند و ماهیت موضوع فلسطین تحریف شده. بعدها مساله فلسطین به جای اشغال و ضداشغال، موضوع از چشم تروریسم و ​​مقابله با تروریسم دنبال شد. روند صلح، حتی نامتعادل، به دلیل این انحرافات، مدت‌ها به تعویق افتاده بود.

یانگ شیائوتنگ:”نور جهان” دیگر نیست. چین و روسیه باید به بازیابی چندقطبی در خاورمیانه کمک کنند برای سال‌ها، صدای معقول جنوب جهانی، از جمله چین و سایر بازیگران، در راه‌حل سیاسی فلسطین یا کم‌اهمیت بوده یا به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است.۹ ماه گذشته جهان شاهد برخی از وحشیانه‌ترین حملات در تاریخ بشر بود که توسط ارتش اسرائیل در نوار غزه انجام شد. جنوب جهانی اکنون آشکارا مواضع خود را در دیوان بین‌المللی دادگستری و سازمان‌ملل ابراز می‌کند و نشان می‌دهد که ایالات متحده دیگر نمی‌تواند گفتمان پیرامون فلسطین را کنترل کند. تلاش‌های چین در میانجی‌گری آشتی داخلی بخشی از تلاش‌های جهانی برای تغییر معقول آنچه در دستور کار فلسطین گنجانده شده است، به حساب می‌آید.

چهارم، این حرکت به معنای تغییر چشم انداز ژئوپلیتیکی در خاورمیانه است. ایالات متحده از زمان پایان جنگ سرد نقش مسلط را در خاورمیانه ایفا می‌کرد. در حالی که ایالات متحده روایت کلی در مورد فلسطین را در انحصار خود درآورده است، مسائل مربوط به دستور کار امنیتی منطقه خلیج‌فارس را نیز کنترل می کند و ایران را به عنوان یک تهدید جدی و ایالات‌متحده را به‌عنوان تامین‌کننده امنیت کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نشان می‌داد. متأسفانه کشورهایی مانند چین و روسیه، اگرچه به ماهیت مشکل‌ساز ساختار امنیتی منطقه آشنایی کامل دارند، در سال‌های اخیر موفق نشده‌اند تا نقش فعالی در منطقه ایفا کنند. ایالات متحده با بیش از ۳۰ هزار سرباز و تعداد زیادی پایگاه نظامی، همچنان بزرگترین حضور نظامی را در خاورمیانه دارد. علاوه بر این ماشین نظامی به خوبی توسعه یافته، ایالات‌متحده بر روایت‌های بین‌المللی در مورد خاورمیانه تسلط دارد و آن را کنترل می‌کند، واقعیت این است که این کشور، پیشرفته‌ترین دستگاه رسانه‌ای جهان را در اختیار دارد.در طول دو سال گذشته، چین بیش از حد مایل به سرمایه‌گذاری در مسائل سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک بیشتر در منطقه خاورمیانه بوده است. در ۱۰ مارس ۲۰۲۳، چین میانجی‌گری آشتی ایران و عربستان سعودی را به عهده گرفت. این نشان می‌دهد که چین با استفاده از اعتبار روزافزون بین‌المللی و منابع دیپلماتیک و اقتصادی‌اش، اکنون به امنیت منطقه خاورمیانه کمک می‌کند، در حالی که ایالات متحده، با مهار نظامی ایران نتوانسته است به وعده خود مبنی بر امنیت منطقه عمل کند.

موفقیت چین به عنوان یک میانجی در آشتی داخلی فلسطین نشان می‌دهد که دیپلماسی فعالانه چین در منطقه یک حرکت اتفاقی نیست. چین بیش از این حرف‌ها مایل است که به ثبات و صلح منطقه کمک کند. از آنجایی که نقش چین توسط بازیگران منطقه‌ای مورد استقبال قرار می گیرد، همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد، همانطور که نقش جنوب جهانی نیز ادامه خواهد داشت. نفوذ فزاینده چین نشان می‌دهد که ایالات متحده دیگر نمی‌تواند روایت‌های منطقه‌ای یا برنامه‌های منطقه‌ای را در انحصار خود درآورد. البته بیانیه پکن تنها گامی کوچک در مسیر طولانی به سوی مشروعیت بخشیدن به وضعیت فلسطین و صلح است. ایالات‌متحده و اسرائیل بدون شک تلاش خواهند کرد تا این روند را تضعیف کنند، زیرا ایالات متحده نمی‌تواند ببیند چین در موضوعی که قبلاً بخشی از امتیاز و قلمرو آمریکا تلقی می‌شد، نقش بیشتری داشته باشد. نه ایالات متحده و نه اسرائیل دوست ندارند حماس را به عنوان یک جنبه مشروع، در چشم‌انداز سیاسی فلسطین به رسمیت بشناسند.با این حال، جهان در طول سال‌های گذشته تغییر کرده است. جنوب جهانی برای ایفای نقش قوی‌تری در امور بین‌الملل اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کرده است. علاوه بر این، چین بیش از حد مایل به سرمایه‌گذاری در منابع دیپلماتیک و اقتصادی بیشتر برای صلح و عدالت در منطقه است.صرف نظر از آنچه ممکن است در منطقه اتفاق بیفتد، یک واقعیت ثابت است: مطمئناً اوضاع در آینده با اکنون متفاوت خواهد بود.

۳۱۱۳۱۳

دکمه بازگشت به بالا