«مهمات، تسلیحات و نیروی انسانی محور جنگ فعلی در اوکراین هستند، در حالی که بلوک غرب در هر سه مورد دچار کمبود شده است. از طرفی حملات پهپادی، آتش توپخانه و حملات هوایی روسیه پایگاه صنعتی نظامی اوکراین را در هم کوبیده است. هزینههای اقتصادی جنگ اوکراین برای غربیها نجومی شده است. کنگره آمریکا از فوریه 2022 تاکنون بالغ بر 113 میلیارد دلار کمک مالی و نظامی را برای اوکراین تصویب کرده که معادل بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی سالانه کییف است».
به گزارش باراناخبر، پایگاه نشنال اینترست در تحلیلی نوشته “زاخاری یوست” و “متیو براینت”، دو تحلیلگر این نشریه، با فرسایشی ارزیابی کردن روند جنگ در اوکراین برای این کشور و متحدانش هشدار داد که ادامه جنگ به ضرر کییف و غرب تمام میشود.
این پایگاه خبری در این تحلیل مینویسد: با خالی شدن هر چه بیشتر انبارهای نظامی غربیها، آمریکا و ناتو هر روز بیشتر از قبل متوجه حقیقتی دردناک میشوند؛ این که دیگر ظرفیت صنعتی چندانی برای اینکه انبارهای ارتشهای خودشان را پر کنند باقی نمانده چه برسد به اینکه بخواهند به تسلیح اوکراین ادامه دهند.
جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا آشکارا اعتراف کرده است که ارتش این کشور مهمات خوشهای را به این دلیل به اوکراین میفرستد چون نمیتواند مقدار گلولههای توپخانه مورد نیاز اوکراین را تامین کند. اطلاعات مربوط به پنتاگون که در اوایل سال جاری میلادی فاش شدند نشان دادند، ایالات متحده به کره جنوبی فشار آورده تا 330000 گلوله توپخانه 155 میلیمتری، احتمالاً به واسطه لهستان، برای اوکراین ارسال کند. از سوی دیگر گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه کره جنوبی نیم میلیون گلوله توپ 155 میلی متری را به آمریکا قرض داده است. اما حتی اگر که کره جنوبی یک میلیون گلوله توپ به اوکراین بفرستد، باز هم برای جبران عدم توازن عظیم اوکراین در بخش توپخانه خود کفایت نمیکند. این عدم توازن نشانهای از یک مساله مهمتر است: ناتوانی غرب در گذار به سمت یک اقتصاد جنگی.
اخیرا مؤسسه خدمات متحد سلطنتی انگلیس (RUSI) در گزارشی تخمین زد، روسیه در سال 2022، 12 میلیون گلوله توپ را شلیک کرد و تخمین زد که این ارتش در سال 2023 نیز هفت میلیون گلوله را شلیک خواهد کرد. این میتواند علامت تحلیل رفتن ذخایر مهمات متعلق به دوران شوروی در روسیه باشد. با این حال، این گزارش خاطرنشان میکند که روسیه در مقابل سالانه 2.5 میلیون گلوله، علاوه بر واردات مهمات، تولید میکند.
مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی آمریکا (CSIS) در ژانویه تخمین زد که آمریکا تنها میتواند 93000 گلوله توپ 155 میلیمتری را در سال تولید کند که همه آنها صرف مانورهای آموزشی میشوند. در صورتی که ارتش آمریکا طرح تسریع برنامه تولید خود را اجرا کند نیز سالانه 240000 گلوله تولید خواهد کرد که کمتر از 10 درصد نرخ تولید فعلی روسیه است. طبق برآوردها ارتش اوکراین روزانه 8000 گلوله توپخانه شلیک میکند که به معنی مصرف کامل تولید فعلی یک ماه مهمات در ایالات متحده است. پنتاگون هدفگذاری کرده که تا سال مالی 2025، به نرخ تولید 90000 گلوله در ماه دست یابد، خود این رقم تازه نیمی از نرخ تولید فعلی روسیه میشود.
دیگر اعضای ناتو نیز وضعیت بدتری دارند. پارلمان آلمان مشهور به بوندستاگ در ماه ژوئن دریافت که تنها 20000 گلوله توپ 155 میلی متری در کل زرادخانه ارتش این کشور باقی مانده است. انگلیس نیز قادر به تولید لولههای توپ دارای کالیبر بالا برای تانک و ادوات توپخانه نیست. بر اساس گزارشها مقادیر زیادی از تجهیزاتی که ناتو به اوکراین فرستاده تسلیحات بدکیفیت و بد نگهداری شده قدیمی هستند که این امر کیفیت زرادخانههای باقی مانده را زیر سوال میبرد. از سوی دیگر حداقل 20 درصد از تسلیحات مخصوص خط مقدم که غرب برای ضد حمله اوکراین جور کرد، تنها در هفته اول ضد حمله منهدم شد.
افکار عمومی در غربی اطلاعات کافی درباره ماهیت جنگ در اوکراین ندارد. تحلیل احساسی و در سطح خرد از تعاملات انفرادی، بحث کلیتر در مورد وضعیت استراتژیک را تحتالشعاع قرار میدهد. شاید خواندن این جمله در برچسبهای روی خودروها که “هیچ چیز فراتر از ظرفیت ما نیست” خوب به نظر برسد، اما چنین جملهای در مقام یک استراتژی جنگی که به اجرا در نیامده خیال پردازی است. واقعیتهای میدانی به ما اجازه نخواهد داد بدون صرف هزینههای هنگفت برای خود و متحدانمان که به کمک مستمر ما نیاز دارند، هیچ هدفی را دنبال کنیم.
تاخیر و اختلال در تامین تسلیحات و بسیج نیروی انسانی برای اوکراین دارد هرچه بیشتر شانس این کشور برای رسیدن به یک راه حل مطلوب را از بین میبرد. نقطه اوج تامین کمک اوکراین سپری شده است و کمکهای ماهها و سالهای بعد دیگر مثل قبل نخواهند بود. با افزایش برتری روسیه در میدان نبرد، فرصت دستیابی به صلح از طریق مذاکره یا حتی رسیدن به آتشبس در اوکراین تحت شرایطی که به نفع اوکراین باشند هر چه بیشتر از دسترس دور میشود.
استراتژی غربیها تحت عنوان اعمال فشار بر حکومت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه برای رساندن آن به نقطه فروپاشی داخلی شاید در مراحل اولیه جنگ معتبر به نظر میرسیدند اما حالا شواهد کمی وجود دارد که کارکرد داشتن این استراتژی را نشان دهد. شورش واگنر، به رغم ظاهری که از خود نشان داد، تنها اقتدار پوتین را بر مقامهای تصمیمگیر زیردست خود تقویت کرد.
اگر وقایع در اوکراین به همین وضعیت فعلی پیش بروند، جایگاه اوکراین احتمالا بدتر خواهد شد. عدم تعادلهای ساختاری که اکنون در روند درگیری گریبان اوکراین را گرفته با ارسال پراکنده اسلحه و تجهیزات بهبود نخواهند یافت. اگر قرار است اوکراین به جایگاهی برابر با روسیه برسد، ائتلاف غرب باید دست به صنعتی سازی مجدد زنجیره تامین نظامی خود در مقیاس انبوه بزند، در حالی که مشخص نیست آیا توانایی یا اراده لازم برای انجام این کار را دارد یا خیر.»
انتهای پیام