عربستان سعودی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس تزاحماتی را برای نظام تازه پاگرفته ایران ایجاد کرد اما چندی بعد با ناکامی های بسیاری روبرو شد و در عین حال رویدادهایی چون شهادت زائران بیت الله الحرام در مراسم برائت از مشرکین درسال ۱۳۶۶ و حادثه غمبار منا و شهادت آیت الله نمر و رویداهایی از این دست ذهن جامعه ایرانی را با خاطرات تلخی همراه کرد.
در کنار این رویکردهای ناسازگارانه حاکمان سعودی در جریان مذاکرات هسته ای و تلاش آنها برای به بن بست رسیدن گفتوگو های ایران و کشورهای غربی بر سر فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان راه به جایی نبرد. بنابراین اجرای برجام را می توان یکی از مهمترین شکست های آل سعود ارزیابی کرد. شکستی که باعث شد تا عربستان برای پیشبرد سیاست های ضدایرانی به تل آویو نزدیک شود و در ماه های اخیر، رفت و آمدهایی میان شاهزادگان سعودی و مقامات رژیم صهیونیستی برقرار شود.
با شروع بحران های منطقه ای حاکمان سعودی ضمن کمک به آشوبگران و تروریست ها برای به آتشکشیدن منطقه سعی کردند انگشت اتهام را به سمت و سوی ایران دراز کنند و نظام جمهوری اسلامی ایران را به عنوان متهم شماره یک ایجاد بحران در منطقه معرفی کنند. از سویی دیگر اتکا به منابع نفتی و ثروتی هنگفتی که به این واسطه نصیب سران سعودی شده آنان را بران داشت تا برای جبران ناکامی های خود در منطقه ضمن تاثیر گذاری بر قیمت جهانی نفت، بخش زیادی از ثروت حاصله را برای همسوسازی سیاسی کشورهای کوچک منطقه علیه ایران بکار برند. با وجود همه کارشکنی ها عربستانیها از حجم نفوذ ایران در منطقه آگاهند و با نگرانی روابط و تعاملات میان ایران با قطر و عمان را دنبال می کنند.
بنابراین آنان برای تقویت جایگاه خود در منطقه خود را مجهز به پشتیبانی و حمایت کشورهای فرامنطقه ای و قدرت های بزرگ می دانند تا ضعف ها و ناکامی های خود در برابر ایران را جبران کنند. گرچه روی آوردن به چنین سیاستی تبعات و آثاری را هم برای حاکمان سعودی در پی داشته است.
ایران و عربستان بعد از هفت سال قطعی روابط و انجام ۵ دور مذاکره بین دو کشور در بغداد، در روز جمعه ۱۹ اسفندماه طی بیانیه ای مشترک، خبر از حصول توافق بین دو کشور برای از سرگیری روابط دادند؛موضوعی که اثرات آن محدود به روابط تهران و ریاض نیست و تاثیرات گسترده منطقه ای به همراه خواهد داشت.
در پایان مذاکرات فشرده سه جانبه، بیانیه ای نیز صادر شده که تصریح می کند جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کرده اند حداکثر ظرف مدت دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند و سفارتخانه ها و نمایندگی هایشان را بازگشایی کنند. در عین حال، در قالب بیانیه مذکور، به این نکته اشاره شده که ایران، عربستان و چین، اراده قاطع خود را جهت بکارگیری تمامی تلاش ها برای تقویت صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی اعلام می دارند.
بلافاصله پس از اعلام حصول توافق میان تهران و ریاض در قالب مذاکرات سه جانبه در چین برای ازسرگیری روابط عادی دیپلماتیک، جریان های سیاسی و رسانه ای منطقه ای و بین المللی، تحلیل و تفسیرهای مختلفی را در این رابطه مطرح ساختند و این رویداد را تحولی مهم با تبعات و پیامدهای قابل توجه به ویژه در صحنه معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه ارزیابی کردند. با این همه، اینطور به نظر می رسد که به طور خاص می توان ۳ پیام عمده و محوری را از تحول مذکور استخراج کرد.
شاید یکی از نخستین پیام های تحول اخیر در قالب روابط ایران و عربستان، برجسته شدن بیش از پیش اراده چین جهت کنشگری فعال در چهارچوب معادلات منطقه خاورمیانه باشد. در واقع، چینی ها با اعمال دیپلماسی فعال و پیگیر در قالب تنش زدایی از روابط تهران و ریاض، نشان دادند که مواضع و رویکردهای پیشین خود در رابطه با منطقه خاورمیانه را که عمدتا متمرکز بر مسائل اقتصادی بود، کنار گذاشته اند و در کنار مراودات اقتصادی با کشورهای مهم منطقه، به دنبال تعریف سهم قابل توجهی از کنشگری های سیاسی نیز برای خود هستند. رویکردی که شاید اصلی ترین مخاطبِ آن، ایالات متحده آمریکا باشد.
کشوری که سال هاست حق ویژه ای را برای خود جهت شکل دهی به روندهای سیاسی و اقتصادی در منطقه خاورمیانه قائل است و در این رابطه طرح و برنامه های زیادی را نیز در سال های اخیر در منطقه مذکور پیادهسازی کرده است. جالب اینکه) “مارک دابوویتز” مدیر لابی ضدایرانی “اف.دی.دی(FDD/در موضع گیری، توافق اخیر ایران و چین را باختی سنگین برای منافع ملی آمریکا ارزیابی کرده است.
در این میان اینکه سعودی ها به عنوان یکی از متحدان راهبردی و اصلی آمریکا در خاورمیانه، به میانجیگری چین در زمینه تنشزدایی از روابط دوجانبه با ایران تن داده اند نیز خود حامل پیام های خاصی است و از تضعیف مفرط راهبردها و سیاست های دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه حکایت دارد.
در پی تحولات اخیر ایران و مانور گسترده سعودی ها با محوریت کنشگریهای رسانه ای شبکه “ایران اینترنشنال” در این زمینه و متعاقبا اعلام هشدار ایران به سعودی ها مبنی بر عدم مداخله در امور داخلی ایران، روابط ایران و عربستان بار دیگر دوره ای از تنش را تجربه کرد. دوره ای که عملا روند مذاکرات دوجانبه میان دو طرف با میانجیگری دولت عراق در گذشته را نیز تضعیف کرد و بار دیگر از اوج گیری تنش ها میان دو طرف خبر میداد.
با این حال، محاسبات راهبردی سعودی ها و ایجاد این درک در ریاض که تداوم سیاست های خصمانه آن ها علیه ایران، بیش از آنکه حامل مزایا و امتیاز برای آن ها باشد، حامل خسارت است سبب شده تا رژیم سعودی تعامل با تهران را بر تقابل ترجیح دهد و بار دیگر کانال های دیپلماتیک با ایران را نیز فعال سازد. در این میان، کوچ شبکه ایران اینترنشنال از انگلستان به آمریکا نیز یکی از نمودهای عقب نشینی سعودی ها در ارتباط با ایران بوده است. البته که در سطح کلان منطقه ای نیز باید توجه داشته باشیم که نیاز عربستان به ایجاد آتش بس در قالب جنگ یمن هم نقشی قابل توجه در اتخاذ سیاست تنش زدایی با ایران داشته است.
در واقع، سعودی ها سعی داشته و دارند که با استفاده از نفوذ ایران در میان حوثی های یمنی، زمینه را جهت ایجاد آتش بس با این جنبش فراهم سازند و عملا به کابوس جنگ یمن که بیش از ۸ سال سعودی ها را گرفتار خود کرده، خاتمه دهند. کابوسی که به طور خاص با توجه به حملات گسترده پهپادی و موشکی حوثی های یمنی به مواضع حساس رژیم سعودی، چشم اندازهای جاه طلبانه مرتبط با فعالیت های اقتصادی پادشاهی سعودی را تیره و تار کرده است. مساله ای که در بطن خود نوعی اذعان رژیم سعودی به وزن و قدرت منطقه ای ایران را نیز به همراه دارد.
در نهایت باید گفت که توافق اخیر ایران و عربستان سعودی با محوریت تنش زدایی از روابط دوجانبه و از سرگیری روابط دیپلماتیک، نویدبخش ایجاد محیط منطقه ای مطلوب تر برای ایران به ویژه در حوزه همسایگان کشورمان است. دولت سیزدهم از زمان روی کار آمدن، تمرکز ویژه ای را بر توسعه روابط با همسایگان ایران و البته گسترش روابط خارجی کشورمان و استفاده از ظرفیت های تازه و جدی در این حوزه داشته است.
در این چهارچوب، عادی سازی روابط میان تهران و ریاض پس از سال ها تنش در روابط دو کشور می تواند زمینههای مناسبی را از حیث فعال سازی ظرفیت های قدرت ساز در اختیار کشورمان قرار دهد و بنیان های امنیت ملی ایران را نیز بیش از گذشته تحکیم کند.
البته که در این میان تقویت خطوط ارتباطی دیپلماتیک میان تهران و ریاض نیز می تواند تا حد زیادی روند حل و فصل چالش ها و تنش های منطقه ای را تسهیل کند. مساله ای که البته ایران بارها و بارها در گذشته نیز بر آن تاکید داشته و حرکت کنونی عربستان به سمت این طرز تفکر، نشان از ایجاد یک تغییر راهبردی در سیاست خارجی عربستان سعودی در مداری دارد که می تواند حامل منافع قابل توجهی برای کشورمان باشد.
311311