فارغ از همگی عوامل تاکتیکی سقوط افغانستان یک دلیل کلان در پشت سقوط افغانستان در سال ۲۰۲۱ بود، دولت و ملتسازی مطلوب آمریکا در افغانستان با هدف ایجاد یک هویت ملی افغانستانی شکست خورده بود، تداوم جمهوریت و دموکراسی در افغانستان منجر به فروپاشی جغرافیای سیاسی ۲۵۰ سالهی افغانستان با محوریت سلطهی افغانها (پشتونها) میگردد و منجر به ایجاد یک موجودیت فارسیزبان و ایرانی در مناطق غیرپشتوننشین میشد، ساخت موجودیتی به نام افغانستان به وسیلهی استعمار بریتانیا جهت مهار ایران و تجزیهی ایران خاوری بود، تداوم جمهوریت و دموکراسی در افغانستان، این موجودیت استعمارساخته و استبدادی و تکقومی را از میان میبرد و به جای آن یک ایران خاوری ایجاد میکرد، آمریکاییها در ۲۰ سال تلاش کردند یک هویت سوم ایجاد کنند یک دولت و ملت افغانستانی با روح و روان افغانستانی متکثر، اما این تلاش شکست خورد و آمریکاییها در یک دوراهی قرار گرفتند: احیای افغانستان پشتونمحور یا تسلیم به یک افغانستان فدرال با محوریت فارسیزبانان در شمال و مرکز و غرب، آمریکاییها راهحل نخست را برگزیدند تا ایران به تاجیکستان و چین وصل نشود و دولتی خالص فارسیزبان ایجاد نشود، بر همین اساس دوباره افغانستان را تسلیم طالبان کردند تا افغانستان پشتونمحور احیا گردد، البته طالبان نسخهی راهحل نهایی هیتلر علیه یهودیان را علیه فارسیزبان به کار میبرد، طالبان با حمایت ضمنی آمریکا و غرب، ایرانزدایی ۲۵۰ ساله از افغانستان را تکمیل میکند، سیاستی که نه علیه روسیه است و نه چین و نه ترکیه و نه جهان عرب و نه حتی پاکستان، بر همین اساس هیچکسی مخالف این سیاست نیست، بازندهی اصلی ایران است که هم باید نظارهگر فارسیزدایی از افغانستان باشد و هم در نتیجهی چنین سیاستی باید با هجوم میلیونها نفر افغانستانی به ایران دست و پنجه نرم کند، هم عمق استراتژیک تاریخی و فرهنگیاش از دست رفته است و هم مهاجران برایش تبدیل به یک تهدید بزرگ و فراگیر شدهاند.
برای عبور از چنین تهدیدی در وهلهی نخست باید آن را پذیرفت و درک کرد و در وهلهی بعدی باید با تدبیری همهجانبه از این بحران خارج شد. در شرایط فعلی هیچ ارادهای برای فهم واقعیت در سیاست خارجی ایران وجود ندارد تا بخواهد در اندیشهی راهکارهای بعدی باشد،پ س بیتردید وضعیت هر روز بدتر خواهد شد.
* دکترای حقوق بینالملل
۳۱۱۲۵۹