
آیا به زن باکره مهریه تعلق میگیرد؟ بررسی جامع حقوقی و نکات کلیدی
بله، به زن باکره مهریه تعلق می گیرد، اما میزان و شرایط دریافت آن به عوامل متعددی بستگی دارد که مهم ترین آن ها وقوع نزدیکی زناشویی و شرایط فسخ نکاح یا طلاق است. این موضوع که یکی از حساس ترین و پر ابهام ترین مسائل حقوقی در روابط زناشویی به شمار می رود، نیازمند آگاهی دقیق از قوانین مدنی و آرای قضایی است تا هر فردی بتواند حقوق و تکالیف خود را به درستی بشناسد.
حقوق مالی زن در ازدواج، از جمله مهریه، ستون فقرات حمایت های قانونی از او در نظام حقوقی ایران به شمار می رود. مهریه نه تنها نمادی از احترام به جایگاه زن است، بلکه پشتوانه ای مالی برای او محسوب می شود که از لحظه انعقاد عقد به مالکیت وی در می آید. با این حال، هنگامی که بحث از مهریه زن باکره به میان می آید، ابهامات و پرسش های فراوانی مطرح می شود؛ از اینکه آیا مهریه کامل به او تعلق می گیرد یا نصف، تا شرایط خاصی مانند طلاق در دوران عقد، فسخ نکاح یا حتی تدلیس. شناخت این ابعاد برای هر دو طرف عقد و خانواده هایشان حیاتی است تا بتوانند تصمیمات آگاهانه و درستی بگیرند و از حقوق خود دفاع کنند.
مفهوم کلی مهریه و حق مالکیت زن بر آن
مهریه، که در قانون مدنی به صراحت از آن یاد شده، مالی است که مرد در هنگام ازدواج به زن می دهد یا متعهد به پرداخت آن می شود. این حق مالی، نه تنها نشانه ای از صداقت مرد در تشکیل زندگی مشترک است، بلکه به عنوان یک پشتوانه اقتصادی برای زن در نظر گرفته می شود. به محض جاری شدن صیغه عقد نکاح، اعم از دائم یا موقت، زن مالک تمام مهریه می شود و می تواند هرگونه تصرفی که بخواهد در آن بنماید، حتی اگر هنوز زندگی مشترک آغاز نشده باشد. این اصل مهم در ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران به وضوح بیان شده است که می فرماید: به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.
تفاوت اساسی مهریه در عقد دائم و موقت نیز در همین نکته نهفته است. در عقد موقت، مهریه یکی از ارکان اصلی عقد محسوب می شود و عدم تعیین آن، موجب بطلان عقد خواهد شد؛ در حالی که در عقد دائم، عدم تعیین مهریه، عقد را باطل نمی کند و در این صورت، مهرالمثل به زن تعلق می گیرد. مهریه به دو دسته اصلی عندالمطالبه و عندالاستطاعه تقسیم می شود که نحوه و زمان مطالبه آن را تعیین می کند:
- مهریه عندالمطالبه: این نوع مهریه، همانطور که از نامش پیداست، به محض مطالبه زن، باید توسط مرد پرداخت شود. در صورتی که مرد توانایی مالی برای پرداخت یکجای مهریه را نداشته باشد، می تواند درخواست اعسار به دادگاه ارائه دهد تا مهریه به صورت اقساطی تعیین شود.
- مهریه عندالاستطاعه: در این حالت، پرداخت مهریه منوط به توانایی مالی مرد است. زن تنها زمانی می تواند مهریه خود را مطالبه کند که ثابت شود مرد دارای اموال و دارایی کافی برای پرداخت مهریه است. این اثبات معمولاً از طریق استعلام اموال و دارایی های مرد در مراجع قضایی صورت می گیرد.
درک این مفاهیم پایه برای ورود به بحث مهریه زن باکره ضروری است، چرا که شرایط خاص باکرگی، نحوه اعمال این حقوق را تحت تأثیر قرار می دهد.
مهریه زن باکره در دوران عقد: بررسی حالت های مختلف حقوقی
مهریه زن باکره در دوران عقد، یکی از پرچالش ترین و پرابهام ترین مسائل حقوقی در خانواده است که اغلب سؤالات زیادی را برای زوجین و خانواده ها ایجاد می کند. پاسخ به این پرسش که مهریه به زن باکره تعلق می گیرد یا خیر و به چه میزان، کاملاً وابسته به شرایط خاصی است که در ادامه به تفصیل به آن ها پرداخته می شود.
مطالبه مهریه بدون قصد طلاق و حق حبس زوجه باکره
زن باکره، همانند سایر زنان، به محض عقد، مالک مهریه خود می شود و حق دارد هر زمان که بخواهد آن را مطالبه کند. در صورتی که زن باکره، بدون هیچ قصدی برای جدایی و طلاق، مهریه خود را به صورت عندالمطالبه مطالبه نماید، مرد مکلف به پرداخت تمام مهریه است. در این حالت، یک حق ویژه برای زن باکره وجود دارد که به آن «حق حبس» گفته می شود.
حق حبس به زن اجازه می دهد تا زمانی که تمام مهریه عندالمطالبه خود را دریافت نکرده است، از تمکین خاص (برقراری رابطه زناشویی) و عام (انجام وظایف زناشویی) خودداری کند. این حق در ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی به این صورت آمده است: زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.
شرایط اعمال حق حبس توسط زن باکره به شرح زیر است:
- عدم وقوع نزدیکی: زن باید همچنان باکره باشد و نزدیکی با همسرش صورت نگرفته باشد.
- عندالمطالبه بودن مهریه: مهریه باید از نوع عندالمطالبه باشد.
در این حالت، زن باکره مستحق تمام مهریه است و می تواند تا زمان دریافت کامل آن، از ایفای وظایف زناشویی خودداری کند، بدون آنکه حق نفقه او ساقط شود. این یک ابزار قانونی مهم برای زن باکره است تا به حق مالی خود دست یابد.
مهریه زن باکره در صورت طلاق یا فسخ نکاح
وضعیت مهریه برای زن باکره در صورت جدایی، پیچیده تر می شود و به ماهیت جدایی (طلاق یا فسخ نکاح) و زمان وقوع آن (قبل یا بعد از نزدیکی) بستگی دارد.
طلاق قبل از نزدیکی: تعلق نصف مهریه
در صورتی که طلاق قبل از وقوع نزدیکی زناشویی میان زوجین اتفاق بیفتد و زن همچنان باکره باشد، قانون مدنی حکم صریح و مشخصی دارد. طبق ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی: هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً داده باشد، حق دارد مازاد از نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند.
این بدان معناست که اگر زن باکره در دوران عقد و پیش از برقراری رابطه زناشویی، طلاق بگیرد، تنها نیمی از مهریه ای که در سند ازدواج برای او تعیین شده است، به او تعلق می گیرد. اگر زن پیش از طلاق بیش از این مقدار را دریافت کرده باشد، باید مبلغ مازاد را به مرد بازگرداند.
فسخ نکاح قبل از نزدیکی: موارد تعلق و عدم تعلق مهریه
فسخ نکاح، نوع دیگری از انحلال عقد ازدواج است که با طلاق متفاوت است و بر اساس عیوب یا تدلیس خاصی رخ می دهد. در مورد مهریه زن باکره در صورت فسخ نکاح قبل از نزدیکی، قاعده کلی این است که مهریه ای به او تعلق نمی گیرد. اما این قاعده یک استثنای بسیار مهم دارد که در ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی آمده است:
هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی، به جهتی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است.
مفهوم عنن به ناتوانی جنسی مرد اشاره دارد که مانع از برقراری رابطه زناشویی می شود. در این شرایط، اگر به دلیل عنن مرد، نکاح قبل از نزدیکی فسخ شود، زن باکره مستحق دریافت نصف مهریه خواهد بود. برای اثبات عنن و همچنین باکرگی زن در این موارد، معمولاً نیاز به گواهی پزشکی قانونی است.
ملاک اصلی تعلق تمام یا نصف مهریه: وقوع نزدیکی نه باکره بودن
یکی از مهم ترین و رایج ترین تصورات غلط در جامعه و حتی در میان برخی افراد ناآشنا با جزئیات حقوقی، این است که ملاک تعلق تمام یا نصف مهریه به زن، صرفاً باکره بودن یا سلامت پرده بکارت است. در حالی که نظام حقوقی ایران، به ویژه با تکیه بر آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور، این تصور را اصلاح کرده و ملاک اصلی را وقوع عمل نزدیکی می داند، نه صرفاً وضعیت فیزیکی پرده بکارت.
رای وحدت رویه دیوان عالی کشور به صراحت تاکید دارد که عامل تعیین کننده در تعلق تمام یا نصف مهریه، انجام یا عدم انجام رابطه زناشویی (مدخوله بودن یا غیرمدخوله بودن) است. این یعنی اگر نزدیکی زناشویی بین زوجین صورت گرفته باشد، زن مستحق تمام مهریه است، حتی اگر به دلایلی مانند نوع پرده بکارت ارتجاعی، از نظر فیزیکی همچنان باکره تلقی شود. در مقابل، اگر نزدیکی صورت نگرفته باشد، زن باکره مستحق نصف مهریه خواهد بود.
این تفکیک اهمیت بسیاری در دعاوی مهریه دارد. به عنوان مثال، ممکن است زن دارای پرده بکارت ارتجاعی باشد که با وجود وقوع نزدیکی، آسیبی به آن وارد نشده باشد و از نظر پزشکی قانونی همچنان باکره شناخته شود. اما از دیدگاه حقوقی، چون عمل نزدیکی واقع شده است، او دیگر غیرمدخوله محسوب نمی شود و مستحق دریافت تمام مهریه خواهد بود.
برای احراز وقوع نزدیکی، دادگاه معمولاً زوجین را به پزشکی قانونی ارجاع می دهد تا با معاینات تخصصی، این موضوع به طور دقیق مشخص شود. گواهی پزشکی قانونی در این زمینه، نقش حیاتی در تعیین میزان مهریه زن باکره ایفا می کند و از بروز ابهامات و سوءتفاهمات جلوگیری می کند.
وضعیت مهریه در صورت باکره نبودن زن هنگام عقد و تدلیس در ازدواج
موضوع باکرگی زن در زمان عقد، به خصوص اگر این موضوع از مرد پنهان شده باشد، می تواند پیامدهای حقوقی جدی به دنبال داشته باشد. در قانون مدنی، این وضعیت تحت عنوان تدلیس در ازدواج مورد بررسی قرار می گیرد.
تدلیس در ازدواج به معنای فریب دادن یکی از طرفین عقد توسط دیگری در خصوص صفات مهم و اساسی که در عقد شرط شده یا متعارفاً شرط تلقی می شود، است. اگر زن در زمان عقد باکره نباشد و این موضوع را از مرد پنهان کند، مرتکب تدلیس شده است. مرد به محض اطلاع از این موضوع، حق فسخ نکاح را خواهد داشت. ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی در این خصوص می گوید: هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف فاقد آن صفت بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود.
در صورتی که مرد بتواند تدلیس در ازدواج و پنهان کاری عدم بکارت توسط زن را اثبات کند، حق فسخ نکاح برای او به وجود می آید. در این شرایط، حکم مهریه به این صورت است که هیچ مهریه ای به زن تعلق نخواهد گرفت. این بدان معناست که عقد نکاح باطل شده و زن از تمام حقوق مالی ناشی از مهریه محروم می شود.
برای اثبات تدلیس، مرد می تواند دادخواست فسخ نکاح به دلیل تدلیس را به دادگاه ارائه دهد. دادگاه با بررسی شواهد، از جمله ارجاع زن به پزشکی قانونی برای معاینه بکارت، در این خصوص تصمیم گیری خواهد کرد. در صورت اثبات تدلیس، نه تنها مهریه به زن تعلق نمی گیرد، بلکه مرد می تواند خسارات وارده ناشی از این فریب را نیز مطالبه کند.
مهریه زن غیر باکره در دوران عقد
گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که زن در دوران عقد، باکرگی خود را از دست می دهد؛ اما این اتفاق به دلیل وقوع نزدیکی با همسرش رخ داده است. این وضعیت کاملاً متفاوت از مورد تدلیس است که در آن زن از ابتدا باکره نبوده و این موضوع را پنهان کرده است.
در حالتی که باکرگی زن در دوران عقد و به واسطه رابطه زناشویی با همسر از بین رفته باشد، زن دیگر از نظر حقوقی باکره محسوب نمی شود. در این شرایط، اگر زوجین تصمیم به طلاق بگیرند، حکم مهریه به این صورت خواهد بود که تمام مهریه به زن تعلق می گیرد.
ملاک اصلی در اینجا، همانطور که پیشتر نیز توضیح داده شد، وقوع نزدیکی است. چون رابطه زناشویی بین زوجین واقع شده است، زن مستحق دریافت کامل مهریه ای است که در سند نکاحیه تعیین شده است. تفاوتی نمی کند که طلاق به درخواست زن باشد یا مرد، یا به صورت توافقی. اصل بر این است که با وقوع نزدیکی، تمام مهریه بر ذمه مرد مستقر شده و او مکلف به پرداخت آن خواهد بود.
این مورد باید به وضوح از تدلیس متمایز شود. در تدلیس، عدم باکرگی زن از قبل از عقد وجود داشته و به صورت پنهانی وارد زندگی مشترک شده است که موجب حق فسخ و عدم تعلق مهریه می شود. اما در این حالت، زن در زمان عقد باکره بوده و باکرگی او در طول رابطه با همسرش از بین رفته است؛ بنابراین، هیچ اتهام تدلیسی متوجه او نیست و تمام حقوق قانونی مهریه برای وی محفوظ است.
چگونگی به اجرا گذاشتن مهریه توسط زن باکره
زن باکره نیز، مانند هر زنی که مستحق مهریه است، می تواند برای مطالبه و به اجرا گذاشتن مهریه خود اقدام کند. این فرآیند از دو طریق اصلی قابل پیگیری است: از طریق اجرای ثبت و از طریق دادگاه. انتخاب هر یک از این روش ها به شرایط موجود و وضعیت مالی مرد بستگی دارد.
مطالبه از طریق اجرای ثبت (در صورت وجود سند رسمی و امکان توقیف اموال)
ساده ترین و سریع ترین راه برای به اجرا گذاشتن مهریه، در صورتی که سند ازدواج رسمی باشد و مرد دارای اموال رسمی قابل توقیف باشد، مراجعه به دایره اجرای ثبت اسناد رسمی است. مراحل این فرآیند به شرح زیر است:
- مراجعه به دایره اجرای ثبت: زن یا وکیل او باید با در دست داشتن اصل سند ازدواج به اداره ثبت اسناد محل اقامت خود مراجعه کرده و درخواست صدور اجراییه برای مهریه را ارائه دهد.
- صدور اجراییه و ابلاغ: پس از بررسی مدارک، اجراییه صادر و به مرد ابلاغ می شود. مرد ۱۰ روز فرصت دارد تا مهریه را پرداخت کند یا ترتیبی برای پرداخت آن بدهد.
- استعلام و توقیف اموال: در صورت عدم پرداخت در مهلت مقرر، زن می تواند درخواست استعلام از اموال رسمی مرد (مانند املاک، خودرو، حساب های بانکی) را به اداره ثبت ارائه دهد. پس از شناسایی اموال، زن می تواند درخواست توقیف آن ها را به ثبت بدهد.
- فروش اموال و وصول مهریه: اموال توقیف شده، پس از طی مراحل قانونی و از طریق مزایده به فروش می رسند و مهریه زن از محل وجوه حاصله وصول می شود.
مطالبه از طریق دادگاه (در صورت عدم وجود مال قابل توقیف یا سایر شرایط)
اگر مرد مال رسمی قابل توقیف نداشته باشد، یا اموال او کفایت مهریه را نکند، و یا در مواردی که اختلاف بر سر اصل مهریه یا میزان آن وجود دارد، زن می تواند از طریق دادگاه اقدام به مطالبه مهریه کند. مراحل این فرآیند عبارتند از:
- مراجعه به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی: زن یا وکیل او باید با مراجعه به این دفاتر، دادخواست مطالبه مهریه را تنظیم و ثبت کند.
- ارسال پرونده به دادگاه خانواده: پرونده پس از ثبت، به یکی از شعب دادگاه خانواده ارجاع داده می شود.
- رسیدگی قضایی و صدور حکم: دادگاه پس از تشکیل جلسات رسیدگی، شنیدن اظهارات طرفین و بررسی مدارک، حکم مقتضی را صادر می کند. در این مرحله، ممکن است نیاز به ارجاع به کارشناسی برای تعیین ارزش مهریه (در صورتی که مهریه سکه نباشد) یا پزشکی قانونی (برای احراز باکرگی و وقوع نزدیکی) باشد.
- اجرای حکم: پس از صدور حکم قطعی و قطعیت آن، پرونده به اجرای احکام دادگستری ارسال می شود تا نسبت به وصول مهریه اقدام گردد. در این مرحله نیز مانند اجرای ثبت، امکان توقیف اموال و دارایی های مرد وجود دارد. اگر مرد توانایی پرداخت یکجای مهریه را نداشته باشد، می تواند درخواست اعسار و تقسیط مهریه را به دادگاه ارائه دهد.
اهمیت مشاوره با یک وکیل متخصص خانواده در تمامی این مراحل برای اطمینان از احقاق حقوق زن و پیشبرد صحیح پرونده، انکارناپذیر است.
نکات تکمیلی و ملاحظات حقوقی برای زنان باکره
علاوه بر مباحث اصلی مربوط به تعلق و میزان مهریه، چندین نکته حقوقی دیگر نیز وجود دارد که برای زنان باکره در دوران عقد و پس از آن، از اهمیت بالایی برخوردار است.
عده طلاق برای زن باکره
یکی از تسهیلات قانونی برای زنان باکره که در دوران عقد طلاق می گیرند، عدم نیاز به نگه داشتن عده طلاق است. طبق ماده ۱۱۵۵ قانون مدنی: زنی که بین او و شوهرش نزدیکی واقع نشده و همچنین زن یائسه، عده طلاق ندارند.
این بدان معناست که اگر طلاق قبل از وقوع نزدیکی زناشویی رخ دهد و زن باکره باشد، پس از طلاق نیازی به رعایت مدت عده ندارد و بلافاصله می تواند با شخص دیگری ازدواج کند. این حکم قانونی، از لحاظ شرعی و حقوقی، به دلیل عدم احتمال بارداری و به هم نخوردن نسب، در نظر گرفته شده است.
حذف نام همسر از شناسنامه دختر باکره
یکی دیگر از موضوعات مهم و اغلب از نظر اجتماعی حساس، امکان حذف نام همسر سابق از شناسنامه برای دختران باکره پس از طلاق است. این امکان برای زنانی که در دوران عقد و قبل از وقوع نزدیکی زناشویی طلاق گرفته اند، فراهم شده است. برای این منظور، زن باید:
- حکم طلاق غیرمدخوله: حکم طلاق باید به صورت صریح قید کند که طلاق قبل از نزدیکی واقع شده است.
- گواهی پزشکی قانونی: ارائه گواهی از پزشکی قانونی مبنی بر باکره بودن زن در زمان طلاق.
با داشتن این مدارک، زن می تواند با مراجعه به اداره ثبت احوال، درخواست حذف نام همسر سابق را از شناسنامه اش ثبت کند. این اقدام می تواند به بازیابی هویت فردی و تسهیل ازدواج مجدد در آینده کمک کند.
گواهی سلامت (بکارت): نقش و اهمیت آن
گواهی سلامت یا گواهی بکارت، سند پزشکی است که وضعیت باکرگی زن را تأیید یا رد می کند. این گواهی در دعاوی حقوقی مربوط به مهریه زن باکره، به ویژه در مواردی که اختلاف بر سر وقوع نزدیکی وجود دارد، از اهمیت بالایی برخوردار است. نقش آن به شرح زیر است:
- اثبات باکرگی: در مواردی که برای تعیین میزان مهریه (مانند طلاق قبل از نزدیکی) یا در بحث حق حبس، اثبات باکرگی ضروری است.
- اثبات تدلیس: در صورتی که مرد ادعای تدلیس و پنهان کاری عدم باکرگی توسط زن را داشته باشد.
- شرایط فسخ نکاح: به خصوص در مورد عنن (ناتوانی جنسی مرد) که نیاز به اثبات عدم نزدیکی و باکرگی زن است.
ضوابط دریافت گواهی از پزشکی قانونی شامل رضایت خود فرد برای معاینه و یا درخواست رسمی مقام قضایی است. گواهی بکارت بدون دستور قضایی و یا رضایت خود فرد، صادر نمی شود و نتیجه آن تنها به درخواست کننده (زن یا دادگاه) ارائه می گردد.
اهمیت مشاوره با وکیل متخصص خانواده
با توجه به پیچیدگی های قانونی و حساسیت های اجتماعی پیرامون مهریه زن باکره، حضور وکیل متخصص خانواده در تمامی مراحل از مشاوره اولیه تا طرح دعوا و پیگیری پرونده، می تواند بسیار راهگشا باشد. یک وکیل مجرب می تواند:
- ارائه مشاوره تخصصی: تبیین دقیق حقوق و تکالیف، با توجه به شرایط خاص هر پرونده.
- تنظیم دادخواست و دفاع: نگارش صحیح دادخواست ها و لوایح دفاعیه، که نقش کلیدی در موفقیت پرونده دارد.
- حفظ حقوق موکل: اطمینان از اینکه هیچ حقی تضییع نشود و تمامی مراحل قانونی به درستی طی شود.
- کاهش فشارهای روانی: وکیل می تواند به عنوان یک واسطه حرفه ای، از فشارهای روانی و عاطفی زوجین در مواجهه با فرآیندهای قضایی بکاهد.
بدون شک، اعتماد به دانش و تجربه یک وکیل متخصص، می تواند مسیر دشوار دعاوی خانوادگی را هموارتر سازد و به احقاق حقوق قانونی هر دو طرف کمک کند.
نتیجه گیری
پاسخ به این پرسش که آیا به زن باکره مهریه تعلق می گیرد، با یک بله ساده آغاز می شود، اما جزئیات آن به قدری پیچیده و وابسته به شرایط مختلف است که نیازمند دقت و آگاهی حقوقی فراوان است. همانطور که مورد بررسی قرار گرفت، زن باکره به محض عقد، مالک مهریه خود می شود و می تواند آن را مطالبه کند. اما میزان این مهریه، از تمام آن تا نصف و حتی در برخی موارد عدم تعلق آن، به فاکتورهای کلیدی نظیر قصد طلاق، وقوع نزدیکی زناشویی، و همچنین سلامت باکرگی در زمان عقد بستگی دارد.
نکته حیاتی و محوری در تمامی این مباحث، تمایز قائل شدن بین باکره بودن (سلامت پرده بکارت) و عدم وقوع نزدیکی (عدم رابطه زناشویی) است. قانون و آرای دیوان عالی کشور بر این موضوع تأکید دارند که ملاک اصلی در تعیین تمام یا نصف مهریه، وقوع یا عدم وقوع نزدیکی زناشویی است، نه صرفاً وضعیت فیزیکی پرده بکارت. علاوه بر این، شرایطی مانند حق حبس، فسخ نکاح به دلیل عنن، و تدلیس در ازدواج، هر یک احکام متفاوتی برای مهریه زن باکره به همراه دارند.
در نهایت، با توجه به حساسیت و ظرافت های حقوقی و اجتماعی این موضوع، کسب اطلاعات دقیق و مشاوره با وکلای متخصص و مجرب خانواده، نه تنها به حفظ حقوق قانونی کمک می کند، بلکه می تواند از بروز مشکلات و ابهامات بعدی نیز جلوگیری نماید. تصمیمات آگاهانه در این زمینه، ضامن سلامت روانی و مالی افراد در مسیر زندگی مشترک و در صورت لزوم، جدایی است.