با بررسی های اولیه مشخص شد درگیری میان ۷ نفر صورت گرفته و در جریان آن پسر ۱۸ ساله ای به نام بهرام از ناحیه مچ دست آسیب شدیدی دیده است که وی به بیمارستان منتقل شد.
از آنجا که دست پسر جوان نیاز به عمل پیوند داشت بلافاصله تحت عمل جراحی قرار گرفت. در این میان مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان درگیری آغاز کردند.
بهروز برادر بهرام که شاهد ماجرا بود به پلیس گفت: لحظاتی پیش از درگیری من و بهرام جلوی خانه یکی از دوستانمان ایستاده و بی آن که حواس مان باشد به یک ماشین تکیه داده بودیم اما ناگهان ۵ نفر با توهین و پرخاش مبنی بر اینکه چرا به ماشین آن ها تکیه داده ایم با چاقو شمشیر و قمه به ما حمله کردند.
ما با عذرخواهی می خواستیم به دعوا خاتمه دهیم اما یکی از آن ها با شمشیر ضربه ای به دست بهرام زد که مچ دستش قطع شد و روی زمین افتاد. من به سرعت دست قطع شده را برداشتم و می خواستم برادرم را به بیمارستان برسانم اما آن ها آنقدر خشمگین بودند که اجازه نمی دادند تا اینکه همسایه ها آمدند و آن ها از آنجا رفتند و برادرم را به سرعت به بیمارستان رساندم.
پس از اظهارات بهروز پلیس ۵ متهم پرونده را ردیابی و بازداشت کرد و متهمان بعد از انتقال به پلیس آگاهی به درگیری با دو برادر اعتراف کردند. با تکمیل تحقیقات برای متهمان کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه بهرام به جایگاه رفت و گفت: عمل جراحی پیوند دستم موفقیت آمیز نبود و پزشکان ناچار شدند دست چپم را از مچ قطع کنند. در روز حادثه وقتی متهمان به ما حمله کردند از ترسم دستم را جلوی صورتم گرفته بودم تا ضربات شمشیر قمه و چاقوی آن ها آسیبی به چشمم نزند اما یکی از آن ها به نام هاشم با شمشیری که در دستش بود ضربه محکمی به دستم زد و آن را قطع کرد.
در این مدت چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم که ناموفق بود و دستم قطع شد.
از آن روز به بعد ضربه روحی بدی خورده ام و متهم من را خانه نشین کرده است. حالا هم به هیچ عنوان حاضر به گذشت و مصالحه نیستم و درخواستم قصاص متهم است. سپس هاشم به جایگاه رفت و گفت: اتهام درگیری با دو برادر را قبول دارم اما من آن روز تنها نبودم و چهار نفر دیگر هم همراهم بودند.
من و محمود شمشیر های تزئینی از خانه دوستم برداشتیم و فکر می کردیم تیغه آن ها به خاطر تزئینی بودنشان کند هستند. ضربه کاری را محمود به بهرام زد و باعث قطع دستش شد.
پس از آن محمود به جایگاه رفت و گفت: نمی دانم چرا هاشم می خواهد اتهامش را گردن من بیندازد. من ضربه ای به بهرام نزدم.
در ادامه ۳ متهم دیگر نیز یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام درگیری را نپذیرفتند و مدعی شدند در محل بودند اما وارد نزاع نشده اند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده و همچنین اظهارنظر کارشناسان پزشکی قانونی هاشم را به قطع دست محکوم کردند.
هاشم بعد از صدور حکم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان بر اساس اظهارات تازه هاشم که مدعی بود محمود ضارب اصلی بوده حکم را شکستند و خواستار از سرگیری تحقیقات برای روشن شدن اظهارات متهم اصلی شدند.
دومین جلسه دادگاه
با تکمیل تحقیقات هاشم و محمود در شعبه هم عرض ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در این جلسه نیز شاکی بار دیگر خواهان قصاص متهم شد.
پس از آن هاشم به جایگاه رفت و گفت: من روز درگیری اصلاً شمشیر نداشتم و با چاقو دعوا کردم که چاقو هم نمی تواند باعث قطع دست شود. ضربه ای که باعث قطع عضو شاکی شده محمود زده است.
در ادامه محمود به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: خود شاکی هم می داند که من ضربه ای به او نزدم.
در این لحظه شاکی به قضات گفت: هاشم دروغ می گوید. من به خاطر دارم که ضربه را هاشم به دستم زد. او آن روز مدام فحاشی می کرد و عربده می کشید و با صدای بلند به من و برادرم می گفت هر دو تای شما را می کشم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.