پریسا عباسی – برای اولین بار در حدود سال ۹۸۵ پس از میلاد، شخصی به نام «اریک تورو الدسون» معروف به «اریک قرمز» که یک کاشف نروژی الاصل بود پس از تبعید از ایسلند به گرینلند سفر کرد و به این ترتیب وایکینگها برای اولین بار قدم به این سرزمین گذاشتند. خیلی زود بقیه وایکینگها جوامعی را در Eystribyggð(سکونتگاه شرقی) و Vestribyggð(سکونتگاه غربی) ایجاد کردند و زندگی برای قرنها در این مکانها رونق داشت.
طبق اعلام دانشگاه کالیفرنیا ریورساید، هنگام ورود وایکینگها، افرادی از فرهنگ دورست(Dorset Culture) در آنجا زندگی میکردند. آنها بومی آن منطقه بودند و قبل از ورود مردم اینوئیت(Inuit) به قطب شمال در آنجا سکونت داشتند.
لازم به توضیح است که «فرهنگ دورست» از۵۰۰ پیش از میلاد تا ۱۵۰۰ بعد از میلاد رواج داشت و اینوئیت نامی است که اسکیموهای کانادا و گرینلند برای اشاره به قوم خود از آن استفاده میکنند.
در حدود قرن پانزدهم، آثار باستانی مربوط به سکونت نورسها در این مناطق از بین رفتند. محققان قبلا بر این باور بودند که احتمالا عواملی نظیر تغییرات آب و هوایی و تغییرات اقتصادی، وایکینگها را مجبور به ترک گرینلند کرده است. بر اساس مطالعه جدیدی که منتشر شده است، یافتههای جدید نشان میدهند که بالا آمدن سطح آب دریاها و زیر آب رفتن کیلومترها خط ساحلی، نقش کلیدی در ترک این محل توسط وایکینگها داشته است.
بین قرنهای ۱۴ و ۱۹، اروپا و آمریکای شمالی دورهای از سرمای زیاد را تجربه کردند که از آن با عنوان عصر یخبندان کوچک یاد میشود. در چنین شرایط سردی، صفحه یخی گرینلند(صفحه یخی بزرگی که بیشتر گرینلند را پوشانده است) بزرگتر میشد.
اینها گفتههای ماریسا بورگین، کاندیدای دکترا در گروه زمین و علوم سیارهای در دانشگاه هاروارد است. او در دسامبر ۲۰۲۱ در کنفرانس سالانه اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا این اطلاعات را ارائه کرد.
به گفته بورگین با پیشروی صفحه یخی، و سنگین شدن و فرو رفتن بیشتر آن در آب، نوارهای ساحلی در معرض خطر سیل قرار میگرفتند. همچنین افزایش جاذبه گرانشی بین صفحه یخی در حال گسترش و تودههای بزرگ یخ در دریا، باعث میشد تا آب بیشتری به سمت سواحل گرینلند بروند. این دو فرآیند میتوانست باعث ایجاد سیل گستردهای در امتداد ساحل و درست در همان جایی که وایکینگها مستقر شده بودند بشود.
بیشتر بخوانید:
دانشمندان فرضیات خود را با مدلسازی رشد تخمینی یخ، در جنوب غربی گرینلند و در طول یک دوره ۴۰۰ ساله که نورسها در این مکان بودند را آزمایش کردند. همچنین محاسبات خود را به این مدل که بالا آمدن سطح دریا در طول این مدت زمان را نشان میداد اضافه کردند. سپس نقشه مکانهای مربوط به زندگی وایکینگها را تجزیه و تحلیل کردند تا بفهمند چگونه یافتههای آنها با شواهد باستانشناسی که پایان حضور واینکینگها را در گرینلند نشان میدهد، مطابقت دارند.
بورگین گفت: مدلهای آنها نشان میدهد که از حدود سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰، بالا آمدن آب دریاها در اطراف گرینلند، شهرکهای وایکینگها را ۳.۳ متر به زیر آب برده و در حدود۲۰۴ کیلومتر مربع از زمینهای ساحلی را تحت تأثیر قرار داده بوده است. طبق مدلها، وایکینگها از این زمینهای ساحلی که به زیر آب رفتند برای کشاورزی و چراگاه دامهای خود استفاده میکردند.
با این حال، احتمالا بالا آمدن آب دریا تنها دلیل ترک گرینلند توسط وایکینگها نبوده است. به اعتقاد بورگین، انواع چالشهای دیگر میتوانند حتی جوامعی که قدمت طولانی دارند را از بین ببرند. چالشهایی مانند تغییرات آب و هوایی، ناآرامی اجتماعی و کاهش منابع ، تغییر جریان عرضه و تقاضای محصولات انحصاری برای بازار خارجی، و تعامل با اینوئیتها در شمال،عواملی هستند که ممکن است وایکینگها را وادار به ترک سکونتگاههای خود برای همیشه کرده تا آنها بیشتر به سمت غرب حرکت کرده باشند.
منبع: livescience
۵۸۵۸